وی ایکس
آگاه 3 مثقال طلا
لاماری ایما/ آرین موتور
x
فونیکس
آمارکتس
فلای تودی
۲۳ / فروردين / ۱۴۰۴ ۱۷:۲۵
همزمان با آغاز مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا

نشریه اکونومیست: توافق ناقص بهتر از جنگ تمام عیار با ایران است

نشریه اکونومیست: توافق ناقص بهتر از جنگ تمام عیار با ایران است

اگر مذاکرات شکست بخورد، ترامپ با انتخاب‌های دشواری رو‌به‌رو می‌شود: یا خطر ایرانِ مجهز به سلاح هسته‌ای را بپذیرد، یا اجازه دهد اسرائیل به ایران حمله کند و یا اینکه آمریکا خودش مستقیماً رهبری حملات را برعهده بگیرد تا کار را به شکلی کامل‌تر و دقیق‌تر به انجام برساند. با این حال، حتی چنین توافق ناقصی تقریباً قطعاً بهتر از یک جنگ تمام‌عیار خواهد بود.

کد خبر: ۲۰۴۹۶۱۴
آرین موتور

به گزارش اقتصادآنلاین، نشریه اقتصادی اکونومیست در گزارشی به سناریو‌های مختلف در خصوص آینده روابط ایران و آمریکا پرداخته است. این نشریه در گزارش خود آورده است: دونالد ترامپ، در آغاز دوره دوم ریاست‌جمهوری‌اش، وعده داد که صلح‌طلب خواهد بود؛ رئیس‌جمهوری که نه‌تنها به جنگ‌ها پایان می‌دهد، بلکه از ورود به درگیری‌های تازه جلوگیری می‌کند. تا اینجا، او نتوانسته به جنگ‌ها در اوکراین و غزه خاتمه دهد. با این حال، روش‌های غیرمتعارف ترامپ شاید بتواند مانع از شکل‌گیری یک درگیری خطرناک با ایران شود. استیو ویتکاف، فرستاده ویژه ترامپ در مسائل مختلف از روسیه و غزه گرفته تا حالا ایران قرار است در تاریخ ۱۲ آوریل در عمان با عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، گفت‌و‌گو کند.

آمریکا خواستار گفت‌و‌گو‌های مستقیم است؛ ایران، اما تأکید دارد که این مذاکرات، دست‌کم در ابتدا، باید غیرمستقیم و از طریق میانجیگری عمان انجام شود. هر فرمی که مذاکرات به خود بگیرد، اهمیت موضوع نمی‌تواند از این بالاتر باشد.

ایران امروز بیش از هر زمان دیگری به ساخت سلاح هسته‌ای نزدیک شده است. اسرائیل در پی آن است که در صورت امکان با همراهی آمریکا، و در صورت لزوم به‌تنهایی، به اقدام نظامی دست بزند تا جلوی این روند را بگیرد. بمب‌افکن‌های B-۲ آمریکا در دیه‌گو گارسیا مستقر شده‌اند و ناوگروه دوم آمریکا نیز به خاورمیانه اعزام شده است. آمریکا همین حالا هم در حال بمباران حوثی‌ها متحدان ایران در یمن است.

ترامپ هشدار داده است: «اگر این مذاکرات شکست بخورد، فکر می‌کنم ایران با خطری جدی مواجه خواهد شد.» ایران نیز در پاسخ اعلام کرده که هرگونه اقدام نظامی، به جنگی فاجعه‌بار منجر خواهد شد که «به‌سرعت سراسر منطقه را درگیر می‌کند». بی‌شک، بهتر آن است که دشمنان قدیمی به جای جنگیدن، گفت‌و‌گو کنند.

اما دولت ترامپ با موانعی جدی روبه‌روست. ایران به رئیس‌جمهوری بی‌ثبات که در دوره نخست خود، توافق هسته‌ای برجام توافقی که تا حد زیادی برنامه هسته‌ای ایران را در ازای لغو تحریم‌ها متوقف کرده بود را یک‌طرفه پاره کرد، اعتمادی ندارد. ایران فناوری‌هایی را که در این مدت به دست آورده فراموش نخواهد کرد و اکنون به اندازه کافی اورانیوم با غنای بالا در اختیار دارد که می‌تواند چندین سلاح هسته‌ای تولید کند.

از سوی دیگر، همکاری‌های بین‌المللی که در دوران اوباما وجود داشت، در فضای رقابت قدرت‌های بزرگ رنگ باخته است.

جمهوری‌خواهان کنگره، در مقایسه با دوران اوباما و بایدن، امروز در برابر ترامپ موضعی کاملاً همراه دارند و برخلاف گذشته، بابت سیاست‌هایش در قبال اسرائیل، او را تحت فشار قرار نخواهند داد.

رئیس‌جمهور آمریکا می‌خواهد نشان دهد که می‌تواند بهتر از برجام عمل کند. اما در عین حال عجله دارد. او برای رسیدن به توافق، مهلتی دوماهه تعیین کرده است؛ بخشی از این عجله به این خاطر است که امکان بازگرداندن تحریم‌های سازمان ملل (که در برجام تعلیق شده بودند) در ماه اکتبر از بین می‌رود.

با این حساب، توافقی شتاب‌زده ممکن است توافقی بد باشد. تیم امنیت ملی ترامپ، هم کوچک است، هم بی‌تجربه و هم از نظر فکری پراکنده و دچار اختلاف. آنها بین دو راهبرد سرگردانند:

یا به‌دنبال نابودی کامل سایت‌های هسته‌ای ایران باشند (که بسیار دشوار است)

یا غنی‌سازی اورانیوم را در سطحی محدود و تحت نظارت خارجی نگاه دارند (که امکان‌پذیرتر به نظر می‌رسد).

ترامپ ممکن است بخواهد علاوه بر مسئله هسته‌ای، بر برنامه موشک‌های بالستیک ایران و حمایت این کشور از نیرو‌های نیابتی‌اش در منطقه هم محدودیت‌هایی اعمال کند هرچند این موارد نیز بسیار دشوار خواهد بود.

به‌عنوان یک تاجر، ترامپ شاید بعد اقتصادی را هم وارد گفت‌و‌گو کند؛ موضوعی که ایران نیز به آن تمایل دارد. کشور‌های عربی که پیش‌تر نسبت به برجام معترض بودند، اکنون از ترامپ در این مسیر حمایت می‌کنند.

بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، خواستار «راه‌حل لیبی» است یعنی تصمیمی شبیه آنچه معمر قذافی در سال ۲۰۰۳ گرفت و برنامه هسته‌ای خود را به طور کامل کنار گذاشت. او می‌داند که جمهوری اسلامی چنین توافقی را نخواهد پذیرفت؛ چون به‌یاد دارند که قذافی در نهایت سرنگون و کشته شد. در عوض، اسرائیل این وضعیت را فرصتی می‌بیند برای حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران؛ حمله‌ای که شاید حتی به سقوط رژیم بیانجامد. اسرائیل پیش‌تر در لبنان نشان داده که اقدامات نظامی می‌تواند فضای سیاسی را دگرگون کند.

اما آمریکا هم می‌داند از تجربه‌های عراق و افغانستان که جنگ‌های ظاهراً آسان، می‌توانند به فاجعه ختم شوند.

اگر این مذاکرات شکست بخورد، ترامپ با انتخاب‌های دشواری رو‌به‌رو می‌شود:

یا خطر ایرانِ مجهز به سلاح هسته‌ای را بپذیرد.

یا اجازه دهد اسرائیل به ایران حمله کند.

یا این‌که آمریکا خودش مستقیماً رهبری حملات را برعهده بگیرد تا کار را به شکلی کامل‌تر و دقیق‌تر به انجام برساند.

در این صورت، همانند رؤسای‌جمهور پیشین آمریکا، او هم ممکن است به‌سمت توافقی معیوب برود شاید حتی بدتر از برجام توافقی که در نهایت ایران را در جایگاهی به‌عنوان یک قدرت هسته‌ای بالقوه باقی بگذارد.

با این حال، حتی چنین توافق ناقصی تقریباً قطعاً بهتر از یک جنگ تمام‌عیار خواهد بود.

اگرچه سیاست‌ها و رفتار‌های ترامپ اغلب پیش‌بینی‌ناپذیر و جنجال‌برانگیز است، اما رویکرد غیرمتعارف او گاهی می‌تواند بن‌بست‌هایی را که دیپلماسی سنتی از حل آنها ناتوان بوده، باز کند.

مذاکرات مستقیم یا غیرمستقیم در مسقط می‌تواند، در صورتی که هوشمندانه مدیریت شود، گامی مهم در جلوگیری از درگیری نظامی در خاورمیانه باشد.

اگر ترامپ به‌دنبال توافقی صرفاً برای نمایش سیاسی باشد که در عمل امتیازات محدودی می‌دهد، اما آن را یک پیروزی بزرگ جلوه می‌دهد این توافق هم سرنوشتی مشابه برجام خواهد داشت و بحران هسته‌ای ایران را به زمانی دیگر موکول می‌کند.

در عین حال، اسرائیل هم با انگیزه‌های خاص خود در صدد ضربه زدن به برنامه هسته‌ای ایران است.

مقامات تل‌آویو باور دارند که در غیاب توافق سخت‌گیرانه، تنها راه‌حل قابل اتکا، حمله نظامی است.

چیزی که البته برای آمریکا، چه به‌لحاظ هزینه‌های انسانی، چه اقتصادی و چه پیامد‌های ژئوپلیتیک، می‌تواند فاجعه‌بار باشد.

همین مسأله، اهمیت موفقیت مذاکرات پیش‌رو را دوچندان می‌کند.

در این فضای پیچیده، برخی کشور‌های عرب منطقه که زمانی مخالف برجام بودند، اکنون ترجیح می‌دهند آمریکا و ایران به توافقی برسند که از تشدید تنش در خلیج فارس جلوگیری کند.

آنها نگرانند که در صورت جنگ، این منطقه به میدان نبردی تمام‌عیار تبدیل شود و امنیت و ثبات شکننده خلیج فارس، بیش از پیش در معرض خطر قرار گیرد.

در همین حال، ایران نیز از یک‌سو می‌داند که ادامه این روند تنش‌آفرین، می‌تواند زمینه‌ساز حملات نظامی گسترده علیه آن شود و از سوی دیگر نمی‌خواهد امتیازاتی بدهد که جایگاه راهبردی و توان بازدارندگی‌اش را تضعیف کند.

تهران به‌خوبی به سرنوشت معمر قذافی در لیبی آگاه است؛ رهبر لیبی در سال ۲۰۰۳ با فشار‌های بین‌المللی از برنامه هسته‌ای خود دست کشید، اما چند سال بعد در جریان ناآرامی‌های داخلی و مداخله ناتو سرنگون و کشته شد.

از همین رو، رهبران ایران حاضر نیستند به سادگی برنامه هسته‌ای و قدرت منطقه‌ای خود را فدای توافقی کنند که ضمانت اجرایی نداشته باشد.

در نهایت، این مذاکرات بیش از آنکه به یک توافق جامع و درازمدت بیانجامد، احتمالاً در حد توافقی موقت و محدود باقی خواهد ماند توافقی که شاید آتش درگیری را خاموش کند، اما ریشه‌های بحران را از بین نمی‌برد.

ارسال نظرات
کیان طلا
x