بعد از توافق ایران و آمریکا پزشکیان باید این مدیران را اخراج کند

یک اقتصاددان گفت: یکی از اقداماتی که آقای پزشکیان برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور و استفاده از فرصت احتمالی پس از توافق باید انجام بدهد این است که برخی مدیران ضعیف را برکنار کند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان ملی؛ مهمترین پیامدهای اقتصادی مذاکرات ایران و آمریکا چه بوده است؟ آیا شوک روانی مثبتی که مذاکرات به بازار سرمایه در ایران وارد کرده در بلندمدت نیز ادامه خواهد داشت؟ ایران در دوران پس از توافق احتمالی با چه فرصتهای اقتصادی و سرمایهگذاری مواجه خواهد شد و آیا زیرساختهای لازم برای سرمایهگذاری خارجی در کشور وجود دارد؟ مذاکرات ایران و آمریکا و احتمال توافق چه چشماندازی را پیش روی اقتصاد ایران قرار خواهد داد؟
برای پاسخ به این سوالات با دکتر بهمن آرمان اقتصاددان گفتوگویی انجام شده است.
آرمان معتقد است: «شوکی که در روزهای اخیر به بازار سرمایه در ایران وارد شد در دهههای گذشته و پس از پایان جنگ ایران و عراق نیز به اقتصاد ایران وارد شد. با این وجود این شوک کوتاهمدت بود. ساختار اقتصاد ایران ضعیفتر از آن است که بتواند نرخ دلار۶۰ یا۷۰ هزار تومانی را در بلندمدت بپذیرد. از سوی دیگر هزینههای داخلی به اندازهای بالا رفته که اگر چه نرخ ارز نیز پایین بیاید همین میزان صادراتی که ما انجام میدهیم نیز از دست خواهیم داد. در نتیجه اگر توافقی نیز صورت بگیرد آثار آن را در بلندمدت نخواهیم دید. نکته دیگر اینکه باید مدیرانی در اقتصاد کشور به کار گرفته شوند که توانایی انجام کارهای بزرگ را داشته باشند. انسانهای کوچک توانایی انجام کارهای بزرگ را ندارند. آقای پزشکیان نیز در رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری قول دادند که دولت ایشان از تکنوکراتها و افراد غیرسیاسی شکل خواهد گرفت. این در حالی است که در عمل چنین اتفاقی رخ نداد و اغلب کسانی که در دولت حضور دارند افراد سیاسی هستند.» در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
*ارزیابی شما از دو دور مذاکرات ایران و آمریکا چیست و به چه میزان نسبت به احتمال توافق در این مذاکرات خوشبین هستید؟
پس از دور دوم مذاکرات که در ایتالیا برگزار شد اخبار و اظهارات ضد و نقیضی مطرح شده که قضاوت را درباره آینده مذاکرات سخت کرده است. براساس آخرین اخباری که در این زمینه منتشر شده بحث بر سر میزان غنیسازی ایران و احتمال کاهش و یا توقف آن است که البته هنوز هیچ مقام رسمی در این زمینه موضعگیری نکرده است. این در حالی است که برخی مقامات ایران عنوان میکنند که موضوع غنیسازی خط قرمز ایران است. در همین زمینه موضوع انتقال اورانیوم غنی شده ایران به کشور دیگری که به احتمال زیاد روسیه خواهد بود نیز مطرح شده است. این اتفاق در شرایطی ممکن است رخ بدهد که روسیه زیاد شریک قابل اعتمادی برای کشورهای اروپایی نیست و این موضوع را در جنگ اوکراین نیز به خوبی نشان داده است. از سوی دیگر پوتین روابط پنهانی با ترامپ دارد. در چنین شرایطی هیچ تضمینی وجود ندارد که در شرایطی که ایران به این میزان غنیسازی نیاز داشته باشد، روسیه آن را در اختیار ایران قرار بدهد. نکته دیگر اینکه کشورهای اروپایی موافق نیستند که اورانیوم غنیشده ایران آن هم به میزان زیاد در اختیار روسیه قرار بگیرد. این وضعیت درباره چین نیز وجود دارد. از دید کشورهای غربی روسیه و چین شرکای خوبی نیستند. البته چند دستگی که در کابینه ترامپ وجود دارد تصمیمگیری را برای آمریکا و ترامپ نیز در این زمینه مشکل کرده است. واقعیت این است که من از کانالهای غیررسمی شنیدهام که حتی احتمال دارد به همین دلیل مذاکرات در آیندهای نزدیک متوقف شود. البته من امیدوارم این اتفاق رخ ندهد اما واقعیت این است که کش دادن بیدلیل مذاکرات نه در راستای منافع ایران است و نه آمریکا.
*خواسته ایران در مقابل کاهش غنیسازی احتمالی آزاد شدن پولهای بلوکه شده و افزایش میزان صادرات نفت بوده است. آیا آمریکا با درخواستهای ایران موافقت خواهد کرد؟
آزاد شدن منابع مالی ایران به این دلیل نیست که بین ایران و آمریکا توافقی صورت بگیرد یا خیر. ایران در صورتی که FATF را بپذیرد میتواند از این پولها استفاده کند. دلیل اصلی اینکه ایران تاکنون نتوانسته از پولهایی که در کره جنوبی، ژاپن و عراق بلوکه شده استفاده کند نیز عدم پذیرش FATF بوده است. اگر ایران FATF را نپذیرد حتی اگر مذاکرات نیز به نتیجه مثبت برسد امکان انتقال این پولها به ایران وجود نخواهد داشت. از سوی دیگر افزایش میزان صادرات نفت ایران نیز با دو چالش مواجه است. نخست اینکه افزایش تولید داخلی امکانپذیر نیست. قرار بود ما در برخی حوزههای تولید نفت تا سال ۱۴۰۲ افزایش تولید داشته باشیم. این در حالی است که در شرایط کنونی این امر محقق نشده است. نکته دیگر اینکه سیاستهای تعرفهای ترامپ رشد اقتصادی را در جهان کاهش داده است. به همین دلیل تقاضا برای خرید نفت کاهش پیدا کرده و امروز فروش نفت به یک مسأله تبدیل شده است. در روزهای اخیر روند نزولی قیمت نفت در بازارهای جهانی ادامه داشته است. اگر ایران نیز بخواهد به فرض محال تولید نفت خود را به چهار و نیم ملیون بشکه در روز برساند با توجه به عدم تغییر قیمت حاملهای انرژی به ویژه نفت و گازوئیل در ایران شرایط آن وجود نخواهد داشت. این در حالی است که تحریم نفتی ایران ادامه دارد و تاکنون نیز آمریکاییها صحبتی درباره احتمال لغو صادرات نفت ایران مطرح نکردهاند.
*یکی از مسائل مهمی که پیرامون مذاکرات مطرح شده فرصتهای سرمایهگذاری در اقتصاد ایران برای کشورهای غربی و به خصوص آمریکا بوده است. آیا پس از توافق احتمالی ایران با فرصتهای بزرگ اقتصادی مواجه خواهد شد و سرمایهگذاریها در اقتصاد ایران افزایش پیدا خواهد کرد؟
در روزهای اخیر خانم مهاجرانی سخنگوی دولت عنوان کردند که زیرساختهای لازم برای سرمایهگذاری خارجی در ایران فراهم نیست. در ابتدا ایشان باید مشخص کنند که کدام ساختارها برای سرمایهگذاری در ایران فراهم نیست و چرا در کشور جنگ زدهای مانند عراق که در سالهای اخیر با خاک یکسان شده بود، شرکتهای آمریکایی سرمایهگذاری میکنند، اما در ایران که چند دهه از جنگ آن میگذرد این امکان فراهم نیست. آیا ما در سالهای آینده باید شاهد این باشیم که براساس آنچه وزارت نفت اعلام کرده هر سال یکی از فازهای پارس جنوبی به دلیل عدم قرارداد با شرکتهای خارجی که دارای تکنولوژی هستند تعطیل شود؟ سوال دیگر اینکه چرا فشار گاز در ایران در طول سالهای اخیر کاهش پیدا کرده اما در قطر افزایش داشته است؟ چرا در سالهای اخیر قطر به عنوان بزرگترین صادرکننده LEG شناخته میشود اما زیرساختهای آن در ایران وجود ندارد. این مسائل تناقضاتی است که نه تنها به طور کلی بلکه در بدنه دولت نیز وجود دارد. من فکر میکنم در شرایط کنونی نیز به دولت فشار وارد شده که سخنگوی دولت چنین مسائلی را مطرح میکند. ایران کشور ثروتمندی است و از منابع خدادادی زیادی مانند مس و کروم برخوردار است. به همین دلیل باید عنوان کرد برخلاف خانم مهاجرانی که معتقد است زیرساختها برای سرمایهگذاری در ایران فراهم نیست من معتقدم زیرساختها به اندازه کافی برای شرکتهای خارجی برای سرمایهگذاری در ایران فراهم است و اگر فراهم نیست باید در کوتاهمدت فراهم شود.
*آغاز و برگزاری دور اول و دوم شوکهای مثبتی را از نظر روانی به اقتصاد ایران وارد کرد. این وضعیت در آینده نیز ادامه خواهد داشت و آیا پیامدهای توافق احتمالی میتواند وضعیت سفرههای مردم را بهتر کند؟
شوکی که در روزهای اخیر به بازار سرمایه در ایران وارد شد در دهههای گذشته و پس از پایان جنگ ایران و عراق نیز به اقتصاد ایران وارد شد. با این وجود این شوک کوتاهمدت بود. ساختار اقتصاد ایران ضعیفتر از آن است که بتواند نرخ دلار۶۰ یا۷۰ هزار تومانی را در بلندمدت بپذیرد. از سوی دیگر هزینههای داخلی به اندازهای بالا رفته که اگر نرخ ارز نیز پایین بیاید، همین میزان صادراتی که انجام میدهیم نیز از دست خواهیم داد. در نتیجه اگر توافقی نیز صورت بگیرد آثار آن را در بلندمدت نخواهیم دید. نکته دیگر اینکه باید مدیرانی در اقتصاد کشور به کار گرفته شوند که توانایی انجام کارهای بزرگ را داشته باشند. انسانهای کوچک توانایی انجام کارهای بزرگ را ندارند. آقای پزشکیان نیز در رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری قول دادند که دولت ایشان از تکنوکراتها و افراد غیرسیاسی شکل خواهد گرفت. این در حالی است که در عمل چنین اتفاقی رخ نداد و اغلب کسانی که در دولت حضور دارند افراد سیاسی هستند. شرایط به شکلی است که برخی مدیران و وزرای ضعیف همچنان در دولت چهاردهم نیز حضور دارند. بدون تردید در صورتی که توافقی نیز صورت بگیرد با این مدیران ضعیف نمیتواند اقدامات مهم و اساسی انجام داد. در نتیجه یکی از اقداماتی که آقای پزشکیان برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور و استفاده از فرصت احتمالی پس از توافق باید انجام بدهد این است که برخی مدیران ضعیف را برکنار و به جای آن از افرادی در دولت استفاده کند که از دانش و تخصص لازم در مدیریت اقتصاد برخوردار باشند. این خانه تکانی میتواند زمینهساز این شود که دولت از فرصتهای پیشرو بهتر استفاده کند.