
ساترا دیگر مرجع شبکه نمایش خانگی نیست؟

با افزایش انتقادها از عملکرد ساترا و ناتوانی این نهاد در ارائه پشتوانه حقوقی برای مداخلاتش، نقش آن در حوزه شبکه نمایش خانگی بهشدت زیر سؤال رفته و آیندهاش در هالهای از ابهام قرار گرفته است.
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از عصر ایران، اگر مروری بر تمام حاشیهسازیهای ساترا برای فعالان شبکه نمایش خانگی در سالهای اخیر داشته باشیم، همواره موضوع بحث «نظارت» بوده اما آنچه حنای این مدعیان را بیرنگ و حضورشان را بیتأثیر کرده، فقدان چارچوب قانونی و نداشتن پشتوانهای معتبر برای عرض اندام در این میدان است.
سازمان صداوسیما از چند سال پیش و در تکاپو برای واگذار نکردن کامل میدان در زمینه تولید و عرضه محصولات خانگی به رقبای تازهنفس خود، به ایده تشکیل سازمانی برای اعمال نظارت، با ادعای «تنظیمگری» رسید؛ ایدهای که پیش از عبور از فرآیندهای قانونی به تولد موجود ناقصالخلقهای به نام «ساترا» انجامید و تعجیل در رونمایی از این پدیده، تا همین امروز، نسبت آن با بازار بهروز و پویای عرضه محصولات در شبکه نمایش خانگی را دچار اختلال جدی کرده است.
شبکه نمایش خانگی هر چند تا همین یک دهه پیش، تنها میتوانست سازوکار «عرضه» را در فرآیند تولید محصولات نمایشی نمایندگی کند اما حالا دیگر یکی از مدعیان در عرصه «تولید» شدهاست و فعالیت پویا و متمرکز پلتفرمهای خانگی در سالهای اخیر، آن را تبدیل به بازیگری جدی در میدان جذب مخاطب کرده است.
تنوع تولیدات در عین رهایی از سازوکارهای کلیشهای و تاریخگذشته تلویزیون، نه فقط منجر به شکلگیری ترکیبی متنوع از محصولات نمایشی در سبد مصرفی مخاطبان شده است که تولیدکنندگان و برنامهسازان را هم به خود جذب کرده و به همین دلیل زنگ خطر را برای صداوسیماییها به صدا درآورد.
«ساترا» در چنین فضایی متولد شد تا بلکه بتواند با ادعای «تنظیمگری» زمین بازی را به نفع صاحباختیار اصلی خود یعنی «صداوسیما» تغییر دهد و اصلیترین ابزار برای این اعمال نفوذ هم دستاویز قراردادن قوانین و چارچوبهای نظارتی بود.
اگر مروری بر تمام حاشیهسازیهای ساترا برای فعالان شبکه نمایش خانگی در سالهای اخیر داشته باشیم، همواره موضوع بحث «نظارت» بوده اما آنچه حنای این مدعیان را بیرنگ و حضورشان را بیتأثیر کرده، فقدان چارچوب قانونی و نداشتن پشتوانهای معتبر برای عرض اندام در این میدان است.
فارغ از چالشهای ماهیتی که اصل وجود «ساترا» را با اماواگراهای بسیاری مواجه کرده است، در عصر فراگیری هوشمصنوعی و امکان سپردن بخشی از سازوکارهای نظارتی، متناسب با حجم بالای تولیدات صوتی و تصویری در فضای مجازی، منطق وجود آن را هم با تردید مواجه کرده است.
به تعبیری «ساترا» پیش از آنکه بتواند هویتی برای خود دست و پا کند، از حیز انتفاع ساقط و زودتر از آنچه سردمدارانش انتظار داشتند، تبدیل به پدیدهای تاریخمصرف گذشته شده است.
در چنین شرایطی سنگاندازیهای گاه و بیگاه و تلاش برای حاشیهسازیهای رسانهای پیرامون تولیدات پلتفرمهای خانگی توسط این پدیده، چه منطقی میتواند داشته باشد؟