وی ایکس اکستریم
مثقال-طلا با آگاه
x
زیما
فونیکس
میلی-طلا
فلای تودی
۲۵ / خرداد / ۱۴۰۴ ۱۲:۴۴

4 برگ برندۀ ایران در تأسیسات نفتی

4 برگ برندۀ ایران در تأسیسات نفتی

قبل و بعد از اجرای عملیات وعده صادق ۳، مقامات اسرائیلی و آمریکایی تهدید کردند به تاسیسات نفت و گاز ایران حمله خواهند کرد. لیندسی گراهام، سناتور آمریکایی در صفحه توییتر خود نوشته است: «بعد از حمله اسرائیل به ایران، برخی مردم از خود می‌پرسند آیا ایران به منافع آمریکا در سراسر دنیا حمله می‌کند؟ اگر این کار را کند، آمریکا باید تمام پالایشگاه‌ها و زیرساخت نفتی ایران را نابود کند.» بعد از اجرای عملیات وعده صادق ۲ نیز مکرراً بحث حمله به تاسیسات انرژی ایران مطرح بود و اتفاقی نیفتاد. اما سطح تنش در دور جدید درگیری‌ها بین ایران و رژیم صهیونی بی‌سابقه بوده و احتمال افزایش دامنه جنگ به تاسیسات نفت و گاز وجود دارد.

کد خبر: ۲۰۶۶۶۰۵
مدیران خودرو/ پایین لید(موقت)

به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از فرهیختگان، طبیعتاً تصمیم‌گیری ایران و اسرائیل برای کشاندن جنگ به تاسیسات انرژی بر مبنای هزینه و فایده طرفین از نقاط ضعف یکدیگر صورت خواهد گرفت. همچنین ممکن است دامنه حمله به تاسیسات نفتی از مرز‌های دو طرف خارج شده و به متحدان آنها نیز سرایت کند. حال سوال اساسی اینجاست که ایران در مواجهه با اسرائیل و آمریکا چه برگ برنده‌هایی در حوزه انرژی دارد؟

چرا وابستگی ایران به نفت و گاز ایمن‌تر از اسرائیل است؟

ابتدا وضعیت امنیت انرژی ایران و اسرائیل را بررسی می‌کنیم. در تصویر ۱، سهم منابع مختلف در سبد تامین انرژی آنها آورده شده است. طبق آمار موسسه EI، نفت و گاز ۹۷ درصد از سبد انرژی ایران و ۸۰ درصد از سبد انرژی اسرائیل را تشکیل می‌دهد. درنتیجه وابستگی هر دو طرف به منابع نفت و گاز، پاشنه‌آشیل مشترک آنها در حوزه امنیت انرژی محسوب می‌شود.

اما در این حوزه ایران یک برتری از جنبه تعدد تاسیسات و میادین نفت و گاز دارد. هرچند وابستگی ایران به نفت و گاز بیشتر از اسرائیل است، اما این میادین تولیدی فقط در یک نقطه و یک هدف متمرکز نشده‌اند. به عنوان مثال ایران هم‌اکنون از بیش از ۱۰۰ میدان نفتی و گازی، تولیدات هیدروکربوری دارد درحالی‌که تولید گاز اسرائیل فقط از دو میدان تامار و لویاتان صورت می‌گیرد. یا در مثالی دیگر، در ایران ۱۰ پالایشگاه نفتی به ظرفیت ۲.۴ میلیون بشکه در روز و ده‌ها پالایشگاه کوچک مشغول فراورش نفت خام و میعانات گازی هستند درحالی‌که در اسرائیل فقط دو پالایشگاه به ظرفیت ۰.۲۵ میلیون بشکه در روز وجود دارد.

پس به عنوان جمع‌بندی، وضعیت امنیت انرژی ایران در حوزه تنوع سبد سوخت تقریباً مشابه رژیم صهیونیستی است، اما از جنبه تعدد تاسیسات، شرایط مطلوب‌تری در صورت درگیری نظامی احتمالی را داراست.

انهدام ۸۰ درصد از سبد انرژی اسرائیل در ۷ نقطه حیاتی

کمی تاسیسات نفت و گاز اسرائیل را جزئی‌تر بررسی کنیم. طبق آمار موسسه S&P Global، رژیم صهیونیستی روزانه ۲۵۰ هزار بشکه نفت وارد می‌کند که ۶۰ درصد از این نفت توسط دو کشور قزاقستان و آذربایجان تامین می‌شود. نیجریه، گابن، برزیل و مصر نیز دیگر تامین‌کنندگان نفت این رژیم هستند.

طبق تصویر ۲، نفت وارداتی اسرائیل که ۳۹.۶ درصد از سبد انرژی این رژیم را تشکیل می‌دهد، در سه پایانه نفتی در بنادر حیفا، اشکلون و ایلات تخلیه شده و سپس در دو پالایشگاه حیفا و اشدود فراورش می‌شود. درواقع حذف حدود ۴۰ درصد از سبد نفتی اسرائیل با انهدام فقط ۳ پایانه نفتی و ۲ پالایشگاه نفت صورت می‌گیرد که مجموعاً ۵ هدف نظامی برای ایران خواهد بود.

اما در حوزه گاز، وضعیت امنیت انرژی رژیم صهیونیستی بدتر از نفت است. تصویر ۲، تاسیسات گازی اسرائیل در سه میدان کاریش، تامار و لویاتان را نمایش می‌دهد. طبق آمار موسسه EI، این رژیم سالانه ۲۳.۵ میلیارد مترمکعب گاز تولید می‌کند و ۱۲.۶ میلیارد مترمکعب را به مصرف رسانده و مابقی را به مصر و اردن صادر می‌کند. آمار وزارت انرژی رژیم صهیونیستی نشان می‌دهد که در سال ۲۰۲۲، تولید گاز اسرائیل از سه میدان «لویوتان» به میزان ۱۱.۴ میلیارد مترمکعب، میدان «تامار» به میزان ۱۰.۲ میلیارد مترمکعب و میدان «کاریش» به میزان ۰.۳ میلیارد متر مکعب بوده است.

به بیان ساده، گاز طبیعی اسرائیل به عنوان تامین‌کننده ۴۰.۵ درصد از سبد انرژی این رژیم، فقط از دو میدان اصلی لویاتان و تامار تامین می‌شود که دو هدف نظامی قابل دسترس برای موشک‌های ایرانی در دریای مدیترانه است. درمجموع نقاط گلوگاهی تامین نفت اسرائیل شامل ۵ نقطه و نقاط گلوگاهی تامین گاز اسرائیل شامل ۲ نقطه است. یعنی ۸۰ درصد از سبد تامین انرژی اسرائیل شامل نفت و گاز فقط به ۷ نقطه وابسته است که می‌تواند با موشک‌باران منهدم شود.

۴۰  درصد از نفت اسرائیل وابسته به خط لوله باکو-تفلیس-جیهان

تصویر ۳، سه خط لوله انتقال نفت اسرائیل را نشان می‌دهد که درمجموع ۶۰ درصد از نفت وارداتی رژیم صهیونیستی را تامین می‌کند. این سه خط لوله شامل باکو-تفلیس-جیهان، باکو-سوپسا و تنگیز-نوروسیسک هستند.

مهم‌ترین خط لوله انتقال نفت به اسرائیل، خط لوله باکو-تفلیس-جیهان است که از آذربایجان، نفت این کشور را همراه با نفت قزاقستان از مسیر گرجستان و ترکیه به بندر جیهان رسانده و سپس از مسیر دریا به اسرائیل منتقل می‌کند. بهره‌برداری از این خط لوله توسط شرکت بریتیش پترولیوم انجام می‌شود و ظرفیت انتقال آن روزانه ۱.۲ میلیون بشکه نفت است. این خط لوله حدود ۴۰ درصد از نفت موردنیاز اسرائیل معادل ۱۰۰ هزار بشکه در روز را تامین می‌کند و ۲۰ درصد مابقی نیز توسط دو خط لوله دیگر به رژیم صهیونیستی منتقل می‌شود.

۲۵ درصد از تجارت نفت دنیا تحت‌سیطره نظامی ایران

در صورت کشانده شدن دامنه جنگ به تأسیسات نفت و گاز، علاوه بر دست بالاتر ایران در مواجهه با اسرائیل، ایران برگ برنده‌های دیگری نیز برای ضربه به اصلی‌ترین متحد اسرائیل، یعنی آمریکا دارد. یکی از این برگ برنده‌های ایران، تسلط نیرو‌های مسلح کشور بر تنگه هرمز است. طبق گزارش اداره اطلاعات انرژی آمریکا در تصویر ۴، روزانه نزدیک به ۲۱ میلیون بشکه نفت خام از تنگه هرمز عبور می‌کند که معادل ۲۵ درصد از نفت تولیدی دنیاست. بسته تنگه هرمز توسط ایران یا بازرسی کشتی‌ها در این تنگه می‌تواند قیمت جهانی نفت را با یک جهش بی‌سابقه مواجه کند. به اعتقاد کارشناسان، با توجه به وقوع انقلاب نفت شیل در آمریکا، رشد تولید نفت این کشور از ۵ به ۱۳ میلیون بشکه در روز و تبدیل آمریکا به صادرکننده خالص محصولات نفتی از سال ۲۰۲۲، بستن تنگه هرمز توسط ایران نمی‌تواند تهدیدی برای تامین انرژی آمریکا ایجاد کند، اما می‌تواند از مسیر افزایش قیمت جهانی نفت، منجر به فروپاشی بازار‌های مالی در ایالات متحده شود.

بعضاً گفته می‌شود اقدام ایران در بستن تنگه هرمز به چین ضربه بیشتری نسبت به آمریکا خواهد زد. آمار و ارقام نشان می‌دهد این دو قدرت بزرگ اقتصادی دنیا از جهت «تامین انرژی» به تنگه هرمز وابسته نیستند و آسیب‌پذیری آمریکا نیز از جهت فشار افزایش قیمت نفت بر بازار‌های مالی او خواهد بود. در تصویر ۵، سهم نفت خلیج فارس در تامین نفت آمریکا و چین آورده شده است. طبق این تصویر، در سال ۲۰۲۲، آمریکا ۱۱.۸ درصد از نفت خود و چین ۵۲.۷ درصد از نفت خود را از کشور‌های حاشیه خلیج فارس تامین کرده است. به بیان دیگر آمریکا روزانه یک میلیون بشکه و چین روزانه ۵.۵ میلیون بشکه نفت خود را از مسیر تنگه هرمز تامین می‌کنند. اگر سهم نفت خلیج‌فارس در کل سبد تامین انرژی آمریکا و چین را محاسبه کنیم، می‌بینیم نفت خلیج‌فارس فقط ۲ درصد از سبد انرژی آمریکا و فقط ۷ درصد از سبد انرژی چین را تشکیل می‌دهد که ارقام خاصی محسوب نمی‌شوند که بتوانند تامین انرژی این دو کشور را دچار اختلال کنند.

تهدید امنیت انرژی دنیا

بستن تنگه هرمز، تنها ابزار ایران برای توسعه دامنه جنگ در حوزه نفت و گاز نیست. مجید شاکری، کارشناس اقتصاد بین‌الملل در توییتر نوشت: «ساختار بدهی آمریکا بسیار سریع به افزایش نرخ نفت حساس است. افزایش معنادار نرخ نفت صرفا با از دور خارج‌شدن تولیدات/ لجستیک نفت یکی از سه تولیدکننده اصلی ممکن است.»

طبق آمار مؤسسه EI، در حال حاضر آمریکا با تولید روزانه ۱۲.۹ میلیون بشکه، روسیه با تولید روزانه ۱۰.۵ میلیون بشکه و عربستان با تولید روزانه ۹.۶ میلیون بشکه، سه تولیدکننده بزرگ نفت دنیا هستند. در تصویر ۶، سهم آمریکا، روسیه و عربستان از تولید جهانی نفت آورده شده است که طبق آن، ۱۲ درصد از نفت تولیدیِ دنیا، در تاسیسات آرامکوی عربستان تولید می‌شود.

تصویر ۶، سهم سه غول تولیدکننده LNG دنیا شامل آمریکا، قطر و استرالیا را نشان می‌دهد. طبق این تصویر، قطر ۲۰ درصد از بازار LNG دنیا سهم دارد. روز گذشته خبری مبنی بر حمله ریزپرنده‌های دشمن به فاز ۱۴ پالایشگاه کنگان و مخزن گاز مایع پالایشگاه گاز جم در رسانه‌ها منتشر شد که نشان از کشیده‌شدن محدود دامنه جنگ نظامی به تأسیسات نفتی و گازی ایران است. طبق این خبر، پهپاد مهاجم موردهدف قرار داده شده است، اما لاشه آن که حاوی مواد منفجره بوده به تأسیسات اصابت کرده و منجر به آتش‌سوزی شده است. اگر ایران در برابر حملات این‌چنینی سکوت کرده و از آن عبور کند؛ طبیعتاً تهدید‌های رژیم صهیونیستی و آمریکا علیه تأسیسات انرژی ایران افزایش خواهد یافت.

 

ارسال نظرات
کیان
x