چرا کاهش دینداری، نرخ تولد آمریکا را کاهش میدهد؟

آمریکا، همانند بسیاری از کشورهای جهان، با افت نرخ زاد و ولد روبهروست و کارشناسان میگویند بخشی از این بحران ناشی از کاهش باورهای مذهبی است؛ روندی که با تغییرات فرهنگی، فشارهای اقتصادی و ضعف حمایتهای اجتماعی تشدید شده است.
به گزارش اقتصاد آنلاین، نشریه آمریکایی نیوزویک در گزارشی به کاهش دینداری و افت نرخ زاد و ولد آمریکا پرداخته است. این نشریه در گزارش خود آورده است: ایالات متحده یکی از کشورهایی است که با کاهش نرخ تولد دستوپنجه نرم میکند و کارشناسان جمعیت و مذهب میگویند بخشی از این وضعیت به دلیل رویگردانی روزافزون مردم از دین است.
دلایل متعددی برای کاهش تعداد فرزندان در سراسر جهان وجود دارد و نشریه نیوزویک پیشتر درباره فشارهای اقتصادی که والدگری را دشوار کرده، تغییرات سیاستی که به باور حامیان میتواند انگیزه فرزندآوری را افزایش دهد و تحولات عمده فرهنگی که زندگی جوانان، زوجها و خانوادهها را دگرگون کرده، گزارش داده است.
تأثیر سکولاریسم جهانی بر باروری
اما به گفته ویلیام بی. ویلکاکس، جمعیتشناس و مدیر «پروژه ازدواج ملی» و استاد جامعهشناسی دانشگاه ویرجینیا، «شکی نیست که افزایش سکولاریسم عامل دیگری در کاهش باروری است؛ هم در ایالات متحده و هم در بخشهای زیادی از جهان.»
بر اساس جدیدترین پیشبینی «دفتر بودجه کنگره» که امسال منتشر شد، نرخ باروری آمریکا، یعنی میانگین تعداد فرزندانی که یک زن در طول زندگی به دنیا میآورد، طی سه دهه آینده به طور متوسط ۱.۶ تولد برای هر زن خواهد بود. این رقم کمتر از نرخ جایگزینی ۲.۱ تولد برای هر زن است که برای حفظ ثبات جمعیت بدون مهاجرت لازم است.
در همین حال، شمار افراد غیرمذهبی رو به افزایش است. بر اساس «مطالعه چشمانداز مذهبی ۲۰۲۴» مرکز تحقیقات پیو که بیش از ۳۵ هزار آمریکایی در تمام ۵۰ ایالت را مورد بررسی قرار داد، سال گذشته ۲۹ درصد از جمعیت ملی خود را «فاقد وابستگی مذهبی» (شامل خداناباوران، ندانمگرایان یا بیاعتقادان) معرفی کردهاند. این رقم نسبت به سال ۲۰۰۷ معادل ۱۳ درصد افزایش یافته است. نیوزویک نقشهای تهیه کرده که نشان میدهد دین در کدام بخشهای آمریکا سریعتر در حال ناپدید شدن است.
در مقابل، ۶۲ درصد خود را مسیحی معرفی کردهاند و ۷ درصد به دیگر ادیان تعلق دارند که شامل ۲ درصد یهودی و ۱ درصد مسلمان است.
ارتباط میان دینداری و نرخ تولد
تحلیل «مؤسسه مطالعات خانواده» نشان میدهد که نرخ باروری در میان آمریکاییهای مذهبی که به طور هفتگی در مراسم مذهبی شرکت میکنند، هرگز چندان کمتر از دو فرزند برای هر زن نبوده است.
در مقایسه، نرخ باروری در میان افرادی که کمتر از هفتهای یک بار در مراسم مذهبی شرکت میکنند، به حدود ۱.۷ و برای افراد غیرمذهبی به کمتر از ۱.۵ میرسد. این دادهها بر اساس «نظرسنجی ملی رشد خانواده» (NSFG) از سال ۱۹۸۲ تا ۲۰۱۹ و چهار دوره «نظرسنجی خانوادگی هوش جمعیت» (DIFS) از ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۲ به دست آمده است.
نیکلاس اچ. ولفینگر، جامعهشناس خانواده، میگوید اهمیت دفعات حضور در مراسم مذهبی از آن جهت است که پیوند میان دین و باروری به روشهای عملیای مربوط میشود که دین بر زندگی مردم تأثیر میگذارد، نه صرفاً ارزشهای ایدئولوژیک آن.
او به نیوزویک گفت: «خانواده و باروری در آموزههای همه ادیان ابراهیمی (از جمله مسیحیت، یهودیت و اسلام) جایگاه برجستهای دارند، اما برای اینکه دین بر رفتار خانواده، مانند یافتن شریک زندگی یا داشتن فرزند، اثر بگذارد، باید بهطور عملی در آن مشارکت داشت. نکته مهم حضور منظم در مراسم دینی است، نه صرفاً اعلام دینداری.»
همزمانی افت دینداری و کاهش جمعیت
ولفینگر که استاد مطالعات خانواده و مصرفکننده و استاد مدعو جامعهشناسی در دانشگاه یوتا است، افزود: «دین در جهان توسعهیافته کاهش یافته و این همزمان با کاهش باروری به زیر سطح جایگزینی اتفاق افتاده است.»
او البته تأکید کرد که «همبستگی به معنای علیت نیست» و به دیگر دلایل عمدهای که نیوزویک پیشتر به آنها پرداخته اشاره کرد.
چگونه مذهب بر باروری اثر میگذارد
کِیسی باکِلز، اقتصاددان خانواده، نیز درباره تأثیر عملی دین بر نرخ باروری توضیح داد. او به نیوزویک گفت: «یکی از کارهایی که جوامع مذهبی برای اعضای خود انجام میدهند، ایجاد نظامهای حمایتی است که بزرگ کردن فرزند را آسانتر میکند. زمانی که در نیمه دوم قرن بیستم تعداد راهبهها در اروپا به شدت کاهش یافت، بیمارستانها، مدارس و خدمات حمایتی خانواده که آنها ارائه میکردند، از بین رفت و این امر منجر به کاهش چشمگیر باروری در میان کاتولیکهای اروپایی شد.»
باکلز که استاد اقتصاد و مطالعات جنسیت در دانشگاه نوتردام ایالت ایندیانا است، افزود: «اگر جوانان به هر دلیل کمتر تمایل به حضور در جوامع مذهبی داشته باشند، ممکن است بدون آن حمایتها فرزندآوری را بسیار پرهزینه بیابند، بهویژه اگر دیگر نهادها مانند محله یا آموزش عمومی نیز ضعیف باشند.»
او همچنین به مقالهای از برنده جایزه نوبل، کلودیا گُلدین، اشاره کرد که در آوریل منتشر شد و نشان داد نرخ باروری در مناطقی که زنان چشمانداز قویتری برای حضور در بازار کار دارند، اما همچنان در چارچوب نقشهای جنسیتی سنتی در خانواده قرار دارند، پایینتر است.
چالشهای زنان در توازن کار و خانواده
باکلز گفت: «در چنین شرایطی، بسیاری از زنان، مادری را معاملهای نامطلوب میبینند، آنها تماموقت مانند شریک زندگی خود کار میکنند، اما در خانه نیز یک "شیفت دوم" را با کمک اندک بر عهده دارند.»
او افزود: «در هر دو حالت، منطق یکسان است. بزرگ کردن فرزند کار دشواری است و بیشتر مردم برای انجام آن به کمک نیاز دارند.»
به گفته وی، «وقتی این کمک در دسترس نباشد، چه به این دلیل که فرد بخشی از جامعه مذهبی نیست، چه به دلیل عدم حمایت همسر یا خانواده، یا به دلایل دیگر، والدگری میتواند ایدهای نامطلوب به نظر برسد.»
لیمَن استون، جمعیتشناس و مدیر «ابتکار عمل فرزندآوری» در مؤسسه مطالعات خانواده، نیز به یکی دیگر از روشهای عملی که دین بر نرخ باروری اثر میگذارد اشاره کرد.
او گفت: «افراد مذهبی زودتر ازدواج میکنند و به دلیل نقش دین بهعنوان یک ابزار هماهنگکننده قوی برای جوانان، معمولاً انتخابهای ازدواج با کیفیتتری دارند. ازدواج نیز به نوبه خود احتمال تولد فرزند را افزایش میدهد. علاوه بر این، افراد مذهبی کمکهای بسیار بیشتری برای بزرگ کردن فرزندان خود دریافت میکنند؛ از خانواده، دوستان و همکیشانشان.»
نقش شبکههای مذهبی در حمایت از خانوادهها
استون افزود: «جامعه مذهبی برای والدین بسیار مفید است، زیرا بار مسئولیت فرزندپروری را کاهش میدهد، الگوهایی از خانوادههای پرجمعیت ارائه میکند و به والدین کمک میکند ایدهها و شیوهها را با یکدیگر تبادل کنند.»
او همچنین تأکید کرد که جوامع سکولار نمیتوانند به همان شکلی که جوامع مذهبی عمل میکنند، نرخ تولد را تقویت کنند. به گفته وی: «دلیل کارآمدی جوامع مذهبی این است که خود را همچون خویشاوندان شبهخونی میدانند که در یک جامعه متعالی به هم پیوند خوردهاند؛ آنها در قبال یکدیگر "ذینفع" هستند.»
استون افزود که البته نمونههایی از گروههای غیرمذهبی با نرخ باروری بالا وجود دارد، مانند جمعیت روما که «با پیوندهای قومی قوی و دشوار برای تکرار متحد شدهاند.»
او به پژوهشی در سال ۲۰۲۱ اشاره کرد که نشان داد جمعیت روما در اروپای مرکزی و شرقی معمولاً نرخ باروری کل برابر یا بالاتر از سطح جایگزینی (۲.۱) و میانگین جمعیت اکثریت را دارند.
همچنین، استون به دوران کمونیسم اشاره کرد که «توانست تا حدی با پیامهای همبستگی جمعی و اشتراکی، نرخ تولد را افزایش دهد، هرچند که این پیامها عمدتاً بر همبستگی طبقاتی و دولتی متمرکز بود.»
سیاستهای حمایتی بهعنوان راهکار جایگزین
بسیاری از حامیان افزایش جمعیت خواستار اجرای سیاستهای خانوادهمحورتر شدهاند تا افراد صرفنظر از باور مذهبی یا سکولار بودن، به حمایتهای لازم برای تشکیل خانواده دسترسی داشته باشند.
این سیاستها شامل مرخصی والدین طولانیتر، مراقبت از کودکان با هزینه قابل دسترس و برابری جنسیتی است. «کشورهایی که توانستهاند نرخ تولد را حفظ یا اندکی افزایش دهند، مانند فرانسه یا کشورهای شمال اروپا، با سرمایهگذاری در مراقبت مقرونبهصرفه از کودکان، مرخصی با حقوق والدین، محیطهای کاری برابر برای زنان و مردان و حمایتهای مسکن به این موفقیت دست یافتهاند.» این را پونام موتریجا، مدیر اجرایی «بنیاد جمعیت هند»، پیشتر به نیوزویک گفته بود.
او ادامه داد: «این اقدامات محیطی توانمند ایجاد میکنند که مردم در آن برای فرزندآوری احساس امنیت کنند. تصمیمات مربوط به باروری بر پایه اعتماد بلندمدت شکل میگیرد.»
تئودور کاسکو، پژوهشگر «مؤسسه آکسفورد برای سالمندی جمعیت»، نیز پیشتر به نیوزویک گفته بود که «مقابله با کاهش نرخ تولد مستلزم سازوکارهای حمایتی جامع، مانند مراقبت مقرونبهصرفه از کودکان، مرخصی با حقوق والدین، دسترسی به خدمات بهداشتی و ثبات اقتصادی است.»