بحران انسجام در بریکس/ ناتوانی بریکس در گذار از شعار به عمل

بریکس طی بیش از دو دهه توانسته است جایگاهی نمادین بهعنوان صدای اقتصادهای نوظهور کسب کند. اما شکاف میان شعار و عمل، تضاد منافع اعضا و ناتوانی در نهادسازی پایدار، این بلوک را در معرض اتهام «باشگاه بیانیهها» قرار داده است.
به گزارش اقتصادآنلاین، نشریه مادرن دیپلماسی در گزارشی به تناقضهای بریکس و ناتوانی این گروه در تبدیل شعارها به عمل پرداخته است. این نشریه در گزارش خود آورده است: از نخستین نشست سران بریکس در ۲۰۰۹ تا «اعلامیه ریو» در ۲۰۲۵، این بلوک همواره خود را بهعنوان صدای جنوب جهانی معرفی کرده است. تاکید مکرر بر اصلاح نظم مالی بینالمللی، بازنگری در سهمیههای صندوق بینالمللی پول و حمایت از چندقطبیگرایی بخشی از ادبیات ثابت بیانیههای بریکس بوده است. اما همانطور که پژوهشگران اشاره کردهاند، تکرار این زبان بیش از هر چیز نشاندهنده ضعف این بلوک در تبدیل شعارها به واقعیتهای نهادی است. روسیه پس از الحاق کریمه، از بریکس بهعنوان سپر نمادین در برابر غرب استفاده کرد، در حالی که هند و چین ترجیح دادند این چارچوب را صرفاً عرصهای برای هماهنگی اقتصادی نگاه دارند.
تفاوت برداشتها از ماهیت بریکس، تضاد اصلی درونی این بلوک را شکل میدهد. روسیه خواهان ایفای نقش ژئوپلیتیک ضدغربی است، در حالی که چین و هند بیشتر بر کارکردهای ژئواکونومیک تاکید دارند. این دوگانگی، توان بریکس برای واکنش منسجم به بحرانهای جهانی را تضعیف کرده است؛ نمونه بارز آن، موضع مبهم در قبال جنگ اوکراین بود که صرفاً به یادآوری مواضع ملی کشورها در سازمان ملل محدود شد.
نهادسازی بدون یکپارچگی
ایجاد بانک توسعه جدید (NDB) و ترتیبات ذخیره مشروط (CRA) بهعنوان گامی بزرگ در مسیر چندقطبیگرایی مالی معرفی شد. اما در عمل، CRA تاکنون هرگز استفاده نشده و بانک توسعه جدید با وجود تصویب ۳۳ میلیارد دلار پروژه، همچنان در برابر نهادهای برتون وودز بسیار کوچک است. اصرار مداوم بریکس بر اصلاح صندوق بینالمللی پول، از اعلامیه دوربان ۲۰۱۳ تا ژوهانسبورگ ۲۰۲۳ و ریو ۲۰۲۵، نشان میدهد این بلوک بیشتر در تولید بیانیه موفق بوده تا در ساختن بدیلی کارآمد.
در حوزه سلامت، بریکس توانست ابتکارهایی در زمینه مقابله با بیماریهای واگیردار، از جمله تشکیل شبکه تحقیقاتی سل و مرکز واکسن، ایجاد کند. اما بیشتر این ابتکارات در سطح شبکهای باقی مانده و کمتر به هماهنگی عملی میان نظامهای ملی سلامت انجامیده است. در حوزه کار و آموزش نیز برنامههایی مانند منشور همکاری آموزش فنی و حرفهای و طرح اقدام بنگاههای کوچک و متوسط به تصویب رسیده، ولی انسجام سیستمی مشاهده نمیشود.
مالیات انسجام ناشی از تنوع
تنوع بریکس از یکسو بهعنوان نقطهقوت مطرح میشود، اما در عمل یکی از بزرگترین موانع انسجام است. این بلوک ترکیبی است از قدرتهای پساامپراتوری مانند روسیه و چین و دموکراسیهای پسااستعماری، چون برزیل، هند و آفریقای جنوبی. همین تفاوتهای بنیادین در ساختارهای سیاسی و مدلهای توسعه، زمینه را برای همگرایی محدود و پرهزینه میسازد. در حالی که روسیه و چین رویکردی دولتمحور دارند، برزیل، هند و آفریقای جنوبی بیشتر به سمت الگوهای متکثر و مشارکتی گرایش دارند. به همین دلیل، بیانیههای سران بریکس از ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۵ مکرراً بر «وحدت» تأکید کردهاند، بیآنکه این وحدت در عمل به سیاستهای مشترک منجر شود.
این شکاف در نشستهای بینالمللی دیگر نیز مشهود است. برای مثال، در اجلاس سازمان همکاری شانگهای ۲۰۲۵، دیدار مودی و شی جینپینگ هرچند تلاش برای عادیسازی روابط را نشان داد، اما تاکید شد که این روابط «تحت تأثیر هیچ طرف ثالثی قرار نمیگیرد». چنین مواضعی، نگاه محتاطانه هند به بریکس را آشکار میکند و نشان میدهد که دهلی نو حاضر نیست در چارچوبی که چین آن را ابزار رهبری ژئوپلیتیک خود میبیند، کاملاً ادغام شود.
حتی جامعه فکری بریکس نیز که در شورای اندیشکدهها (BTTC) گرد آمده، بارها در اسناد ۲۰۲۲، ۲۰۲۳ و ۲۰۲۵ بر اصلاح حاکمیت صندوق بینالمللی پول و سازمان تجارت جهانی، اقدام در زمینه تغییرات اقلیمی و تابآوری نظامهای سلامت تاکید کرده است. اما باز هم همان الگو تکرار میشود: توصیههای پرشمار، عمل اندک.
بازسازنده نظم یا باشگاه بیانیهها؟
اگر بریکس میخواهد بیش از یک نماد باقی بماند، باید میان شعار و عمل پل بزند. اعلامیه ریو ۲۰۲۵ طرحهای جدیدی در حوزههای مالی، سلامت، انرژی، هوش مصنوعی و فرهنگ معرفی کرد، اما خطر تورم دستورکار (Agenda Inflation) همچنان جدی است. گسترش بیوقفه حوزهها بدون تحویل واقعی، انسجام و اعتبار این بلوک را تهدید میکند.
همانگونه که تحلیلگران تأکید دارند، اعتبار واقعی بریکس نه در قدرت بیانیههایش، بلکه در توان تحویل نتایج سنجیده خواهد شد. تا زمانی که پروژههایی، چون تقویت بانک توسعه جدید، شبکهسازی پایدار در حوزه سلامت و نهادینهسازی توسعه انسانی عملی نشود، بریکس در چشم جامعه جهانی بیشتر به یک «باشگاه گفتوگو» شباهت خواهد داشت تا نیرویی دگرگونساز.
با این حال، نمیتوان نقش نمادین بریکس در تقویت چندقطبیگرایی و همبستگی جنوب–جنوب طی دو دهه گذشته را نادیده گرفت. این بلوک توانسته است گفتمانی بدیل در برابر غرب ارائه کند، اما بزرگترین مانع پیش روی آن نه مقاومت غرب، بلکه ناتوانی در تحویل نتایج واقعی است. اگر در آینده نزدیک، دستاوردهای ملموس در حوزههای مالی، سلامت و کار به ثبت نرسد، بریکس همچنان در معرض قضاوتی خواهد بود که آن را «نمادین، اما بیاثر» میخواند؛ قضاوتی که شاید بیش از هر چیزی این بلوک باید از آن بترسد.