تولد آگاه
وی ایکس اکستریم
کیان.
x
دیجی شهر
تور روسیه
فلای تو دی
پارس نماد.
۰۶ / مهر / ۱۴۰۴ ۱۴:۰۰
قاسم محبعلی، مدیرکل و دیپلمات پیشین وزارت خارجه در گفت‌وگو با اقتصادآنلاین:

پاسخ ایران به بازگشت تحریم‌ها چه خواهد بود؟/یک سناریو به شدت خطرناک است!

پاسخ ایران به بازگشت تحریم‌ها چه خواهد بود؟/یک سناریو به شدت خطرناک است!

قاسم محبعلی، مدیرکل و دیپلمات پیشین وزارت خارجه به اقتصادآنلاین گفت: اگرچه هزینه‌ها اکنون بسیار بیشتر شده است، اما همچنان بهترین راه، حرکت به سمت یک توافق سیستماتیک و سیاسی است که حداقل از وقوع جنگ جلوگیری کند. در درازمدت نیز ایران نیازمند دستیابی به توافقی جامع با آمریکا و اروپا است تا از بحران کنونی خارج شود.

کد خبر: ۲۰۸۹۴۷۰
هلو

به گزارش اقتصادآنلاین، بازگشت شش قطع‌نامه شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران، پرسش‌های بسیاری را پیش‌روی افکار عمومی گذاشته است. آیا فصل جدیدی از روابط ایران با جهان آغاز شده؟ پیامد‌های حقوقی و سیاسی پایان برجام چیست؟ و ایران چه امکان‌ها و ابزار‌هایی برای پاسخ و مواجهه با این شرایط جدید دارد؟ قاسم محبعلی مدیر کل و دیپلمات پیشین وزارت خارجه در گفت‌و‌گو با اقتصادآنلاین به این پرسش‌ها پاسخ می‌دهد و گزینه‌های احتمالی پاسخ ایران را تبیین می‌کند.

مکانیسم ماشه سرانجام فعال شد و شش قطع‌نامه شورای امنیت علیه ایران دوباره برگشت. آیا می‌توان گفت ایران وارد شرایط جدیدی در مناسبات خود با کشور‌های جهان شده است؟

شرایط شبیه اواخر دهه ۱۳۸۰ و اوایل دهه ۱۳۹۰ است. اکنون بر اساس قطعنامه‌های شش‌گانه و به‌ویژه قطعنامه‌هایی که همگی ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد صادر شده بودند و به‌طور خاص آن دسته که تحت بند ۴۱ قرار داشتند، ایران به عنوان کشوری که صلح و امنیت بین‌المللی را تهدید می‌کرد شناخته شد. بر این اساس، مجموعه‌ای از اقدامات شامل تحریم‌های سیاسی، اقتصادی، نظامی و موشکی علیه ایران اعمال شد. مهم‌ترین مسئله از نظر حقوقی این است که ایران به‌عنوان کشوری «ناقض» و «تهدیدکننده امنیت بین‌المللی» معرفی گردید. با بازگشت و احیای آن قطعنامه‌ها و پایان قطعنامه ۲۲۳۱، ایران مجدداً به وضعیت مشمول بند ۴۱ فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد بازگشت و در موقعیت کشوری ناقض صلح و امنیت بین‌المللی قرار گرفت.

بنابراین، چون تمامی این قطعنامه‌ها الزام‌آور هستند، همه کشور‌های جهان بر اساس منشور سازمان ملل موظف‌اند این قطعنامه‌ها را رعایت کنند. حال ممکن است از نظر سیاسی برخی قطعنامه‌ها به‌طور کامل اجرا نشده باشد، اما از منظر حقوقی همه اعضای سازمان ملل، به شمول خود ایران، موظف به اجرای آنها هستند و نقض آنها به‌معنای نقض منشور ملل متحد است.

فکر می‌کنید از نظر سیاسی شرایط چه تغییری کرده است؟

از نظر سیاسی نیز رای نیاوردن دو قطعنامه‌ای که برای جلوگیری از فعال‌شدن مکانیسم ماشه فعال شد، نشان دادند که موقعیت بین‌المللی ایران چگونه است. در جریان آن، تنها چهار کشور از جمله چین، روسیه و پاکستان رأی مثبت دادند. این وضعیت به‌خوبی نشان داد که موقعیت بین‌المللی ایران چندان مناسب نیست و دیپلماسی کشور نیز نتوانسته مؤثر واقع شود. این در حالی بود که غربی‌ها از قبل تصمیم خود را گرفته بودند؛ به‌ویژه پس از حوادث هفتم اکتبر و جنگ ایران و اسرائیل، ایالات متحده آمریکا تصمیمات مهمی را اتخاذ کرده بود و اقدامات دیپلماتیک ایران تأثیر چندانی نداشت. با این حال، این شرایط نشان داد که کشور‌های دیگر حاضر نیستند به‌خاطر ایران هزینه بدهند.

یعنی روسیه و چین حاضر نیستند بیش از پیشنهاد قطع‌نامه و موضع‌گیری هزینه بدهند؟

اگر بخواهیم خوش‌بینانه نگاه کنیم، روسیه و چین اقداماتی به نفع ایران انجام داده‌اند، اما از آنجا که نتیجه رأی‌گیری‌ها در سازمان ملل پیش از برگزاری جلسات مشخص است و کشور‌ها با لابی‌های پشت‌پرده و هماهنگی با پایتخت‌های خود از قبل می‌دانند چه رأیی خواهند داد، اقدام روسیه و چین صرفاً شکلی بوده است. آنها بیشتر در پی آن بودند که به ایران نشان دهند از آن حمایت می‌کنند، در حالی که می‌دانستند چنین قطعنامه‌هایی رأی نخواهند آورد و نتیجه عملی نخواهد داشت.

این موضوع نشان می‌دهد که آن کشور‌ها در آینده نیز احتمالاً حاضر به پرداخت هزینه‌های سنگین در قبال ایران نخواهند بود و حمایتشان در همان سطح محکومیت‌های زبانی یا روابط تجاری محدود باقی خواهد ماند. روابط تجاری با روسیه طی سال‌های اخیر علی‌رغم گفت‌و‌گو‌های فراوان، تفاوتی جدی نکرده است؛ روسیه نیز اقلام صادراتی عمده و قابل‌توجهی ندارد و خود تحت تحریم قرار دارد. مشکلات بانکی و محدودیت‌های ناشی از تحریم هم همان‌گونه که شامل حال ایران شده، شامل حال روسیه نیز هست. در مورد چین نیز، حجم روابط تجاری آن کشور با ایران نسبت به تجارتش با کشور‌های عربی (۴۵۰ میلیارد دلار)، آمریکا (حدود ۷۰۰ میلیارد دلار) و اروپا چندان قابل‌توجه نیست. بنابراین، طبیعی است که منافع چین ایجاب نمی‌کند بخاطر سطح محدود تجارت با ایران خود را وارد مناقشه و درگیری گسترده کند.

در اینجا باید میان «سیاست‌های اعلانی» و «سیاست‌های اعمالی» تفاوت قائل شد. بسیاری کشور‌ها در اظهارنظر‌های علنی خود مواضع سیاسی اعلام می‌کنند، اما در عمل به ملاحظات اقتصادی و استراتژیک پایبند می‌مانند. نمونه آن ترکیه است که به‌شدت اسرائیل را محکوم می‌کند، اما همزمان با آمریکا قرارداد‌های تسلیحاتی می‌بندد یا تجارت خود را با اسرائیل ادامه می‌دهد. مصر نیز با وجود محکومیت اسرائیل، قرارداد‌های گازی با آن امضا می‌کند.

در این شرایط، به‌نظرتان چه امکان‌ها و ابزار‌هایی برای ایران در مواجهه با شرایط جدید وجود دارد؟

برای ایران ضروری است که مذاکرات را ادامه دهد و دسترسی‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را حفظ کند تا روزنه‌ای برای کاهش تنش باز باقی بماند.

در قیاس با دوران پیشین، هزینه‌ها اکنون متفاوت است. در زمان ریاست‌جمهوری خاتمی یا در جریان برجام، مشوق‌ها شامل تعلیق تحریم‌ها و توقف قطعنامه‌ها بود. اما اکنون در بهترین حالت، تنها می‌توان تهدید نظامی را برداشت، نه تحریم‌ها را. حتی در صورت توافق هم فرایند رفع تحریم‌ها بسیار دشوار و زمان‌بر است، زیرا جنگ و شرایط جدیدی رخ داده است.

برخی طیف‌های سیاسی و تعدادی از نمایندگان مجلس موضوع خروج از NPT و قطع همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را نیز مطرح کرده‌اند. این اقدامات چه پیامدی خواهد داشت؟

باید توجه داشت که قطعنامه‌های شورای امنیت علیه ایران و سایر کشور‌ها همواره با اجماع قدرت‌های بزرگ صادر شده‌اند. این اجماع تا امروز باقی مانده است؛ هم در مورد ایران و هم در مورد کره شمالی. اگر ایران از پیمان NPT خارج شود و غرب قطعنامه‌ای به شورای امنیت ببرد که ایران را از ذیل بند ۴۱ به بند ۴۲ فصل هفتم منتقل کند، آن‌گاه شرایط بسیار خطرناک‌تری ایجاد خواهد شد. زیرا در آن صورت، اقدامات اجرایی و نظامی نیز توجیه‌پذیر می‌شود.

این وضعیت، دو کشور چین و روسیه را نیز در موقعیت دشواری قرار می‌دهد. آیا حاضرند توافق تاریخی خود با غرب را بخاطر ایران بشکنند؟ چنین امری بسیار بعید است، زیرا نقض آن توافق می‌تواند پیامد‌های بزرگ‌تری در سطح جهانی داشته باشد. برای مثال، ممکن است کشور‌های دیگری مانند ترکیه، ژاپن، کره جنوبی، آفریقای جنوبی، آرژانتین یا برزیل نیز به‌راحتی به سمت هسته‌ای شدن بروند و نوعی رقابت تسلیحاتی ایجاد شود. چنین سناریویی به‌شدت خطرناک است و بعید به نظر می‌رسد چین و روسیه بخواهند برای ایران چنین ریسکی را بپذیرند.

در تاریخ نیز نمونه‌هایی وجود دارد؛ همچون ماجرای پس از جنگ جهانی دوم در آذربایجان، زمانی که شوروی سابق ابتدا از جریان پیشه‌وری حمایت کرد، اما هنگامی که ایالات متحده تهدید به نقض توافق بزرگ‌تر کرد، استالین عقب نشست و حمایت خود را قطع کرد.

بنابراین، خروج ایران از توافق‌ها می‌تواند خطرات بسیار بزرگ‌تری در پی داشته باشد. از جمله آن‌که کشورهایی، چون عربستان سعودی می‌توانند با توجه به توافق امنیتی با پاکستان به‌راحتی به فناوری و سلاح هسته‌ای دست پیدا کنند.

در این شرایط، اقدام نظامی علیه ایران نیز کاملاً توجیه‌پذیر خواهد شد و ممکن است کشور‌های دیگر از ایران حمایت نکنند. همان‌طور که پیش‌تر نیز حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران به‌دلیل خطرات زیست‌محیطی توجیه شد، در آینده هم چنین اقداماتی می‌تواند موجه تلقی شود؛ بنابراین نباید تصور کرد که دستیابی به سلاح هسته‌ای یا حرکت در این مسیر می‌تواند مانع اقدام نظامی شود.

در نهایت، اگرچه هزینه‌ها اکنون بسیار بیشتر شده است، اما همچنان بهترین راه، حرکت به سمت یک توافق سیستماتیک و سیاسی که حداقل از وقوع جنگ جلوگیری کند. در درازمدت نیز ایران نیازمند دستیابی به توافقی جامع با آمریکا و اروپا است تا از بحران کنونی خارج شود.

ارسال نظرات
ملی گلد.
x