هشدار آخر برای دولت پزشکیان صادر شد / دست روی یارانه فقرا نگذارید!

آیا مکانیزمهای شناسایی رفاهی ایران توانایی تفکیک دقیق یارانه مستحق از غیرمستحق را دارند، یا جراحی پر سر و صدا دولت پزشکیان، بیش از آنکه به نفع فقرا باشد، ساختار مدیریتی را به چالش میکشد؟
به گزارش اقتصادآنلاین، تصمیم دولت مبنی بر حذف نزدیک به 3 میلیون سرپرست خانوار از دهکهای ۵ تا ۹ از فهرست یارانهبگیران نقدی، اعتراضات گستردهای (شامل بازنشستگان، معلمان و استادکاران ساختمانی) را برانگیخته است. این اقدام، که هدف آن ساماندهی بودجه رفاهی کشور است، نه تنها ابعاد اقتصادی دارد بلکه ضعفهای ساختاری در نظام دادهمحور فعلی کشور را نیز برجسته ساخته است. آیا مکانیزمهای شناسایی رفاهی ایران توانایی تفکیک دقیق مستحق از غیرمستحق را دارند، یا این جراحی پر سر و صدا، بیش از آنکه به نفع فقرا باشد، ساختار مدیریتی را به چالش میکشد؟
چالش دادهمحور بودن هدفمندی یارانهها در ایران
حسین راغفر، (استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا و کارشناس اقتصاد فقر و رفاه) در مصاحبه با ایلنا اظهار داشت که هدفمندسازی یارانهها در ایران به دلیل فقدان دادههای کافی و مناسب، شناسایی دهکها را دشوارتر میکند. وی افزود که در اغلب کشورهای جهان، شناسایی رفاهی دقیقتر است و عمدتاً بر اساس میزان مالیات پرداختی، سطح درآمد و مصرف سنجیده میشود، که این امر در ایران به دلیل فقدان دادههای شبکهای درباره رفتار مصرفی و مالی خانوارها ممکن نیست.
ناکارآمدی سامانه جامع اطلاعات رفاهی: فقدان همزمانی دادهها
راغفر توضیح داد که سامانه جامع اطلاعات رفاهی ایران مجموعهای از دادههای فاقد همزمانی است. به عنوان مثال، دادههای مربوط به مسکن و خودروی سرپرستان خانوار با تأخیر زمانی دریافت میشوند و تغییرات سالانه ممکن است دیر در تحلیلها منعکس شوند.
الگوبرداری از نظام شفاف مالیات ستانی اروپا و چالش دور زدن ضوابط
راغفر اشاره کرد که دادههایی مانند تراکنشهای مالی و بانکی توسط بانک مرکزی به سامانه ارائه میشود و تخمینی از سطح رفاهی خانوار ارائه میدهد، هرچند اتکای کامل به آن دشوار است. او تأیید کرد که در سایر کشورها (حتی در حال توسعه) ضریب خطا وجود دارد که منجر به وجود جمعیتی میشود که یا یارانه میگیرند و مشمول نیستند، یا یارانه نمیگیرند و مشمول هستند.
راغفر معتقد است که میتوان با روشهای بهتر و ضریب خطای احتمالی کمتر، توان مالی و رفاهی خانوار را سنجید. او هشدار داد که در ساختار نهادی ایران، افراد یاد میگیرند که چگونه ضوابط سنجش مالی را دور بزنند (مثلاً با انتقال اموال به افراد غیرسرپرست)، که این دور زدنها امکان خطا را افزایش میدهد، اما شیوههای جدیدتری برای بهبود رصد و سنجش وجود دارد.
ریشه سیاسی-اجتماعی یارانهها و مشکل روانی قطع تعلق
این استاد دانشگاه، پرداخت یارانه نقدی را که از سال ۱۳۸۸ آغاز شد، بیشتر اقدامی با جنبههای اجتماعی و سیاسی دانست تا اقتصادی و فنی. در آن زمان، مبلغ ۴۵ هزار تومان برای بسیاری از طبقات جنبه دلجویانه داشت. راغفر تأکید کرد که این موضوع باعث شده است در دولتهای بعدی، حذف افراد (که با تورم، یارانه برای اقشار متوسط و فرادست ناچیز شده) چالشبرانگیز باشد. افراد دریافتکننده یارانه، خود را ذیحق تلقی کرده و حتی با وجود عدم استحقاق، از قطع یارانه حتی با ارزش کم ناراضی میشوند، که مانع حذف افراد فاقد استحقاق اقتصادی شده است.
تمرکز دولت باید بر گروههای فرودست و محروم باشد
راغفر خاطرنشان کرد که با وخیم شدن کلی وضعیت اقتصادی، یارانهها اهمیت روانی بیشتری پیدا میکنند. برای گروههای پایین درآمدی، یارانه بسیار مهمتر است و برای دهکهای بسیار فرودست، کمکهای نقدی و غیرنقدی (مانند کالابرگ) در قالب دستگاههای امدادی و دولتی به بقای آنها گره خورده است. بنابراین، حداکثر تلاش دولت باید این باشد که در حذف یارانهها به هیچ وجه خطا رخ ندهد و این خطا مشمول اقشار فرودست نشود.
خطای حذف: نادیده گرفتن گروههای کاملاً محروم و نیازمند واقعی
راغفر به وجود افرادی اشاره کرد که طبقه اجتماعی بسیار پایینی دارند اما مشمول دریافت یارانه نمیشوند. این افراد شامل کسانی هستند که فاقد شناسنامه یا اطلاعات آماری هستند، یا آنقدر فرودست هستند که امکان ابراز شرایط مالی و دسترسی به سامانههای مجازی اعتراض را ندارند. برخی دیگر در نقاط دور افتاده هستند و از اصل وجود یارانهها بیاطلاعاند.
وی در پایان گفت: دوری از مرکز، محرومیت، فقدان سواد یا زیست بزهکارانه عواملی هستند که باعث میشوند گروههایی در لیست دریافتکنندگان یارانه قرار نگیرند. دولت باید با حذف گروههایی که نمایش فقر داده و فقیر نیستند ، این گروههای محروم واقعی را شناسایی و حتی حمایت مضاعف از آنها به عمل آورد.