همستر کامبت بازمیگردد؟/ رویای درآمد تا سراب تلگرامی

بازی همستر کامبت در تلگرام با وعده درآمد دیجیتال میلیونها کاربر را جذب کرد، اما پس از ماهها فعالیت و تبلیغات گسترده، نه از توکن پولساز خبری شد و نه از درآمد وعده دادهشده.این پروژه اکنون بسیاری از کاربران را به این باور رسانده که «سراب همستر» نمونهای از هیجان بیپشتوانه در فضای مجازی است و هشدارهایی درباره سرمایهگذاری بیاطلاع در چنین پلتفرمهایی مطرح شده است.
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از تسنیم، این روزها کمتر کاربر تلگرام است که با ربات «همستر کامبت» مواجه نشده باشد؛ بازیای که با وعده درآمد دیجیتال کاربران را به خود جذب کرد، اما در نهایت به سرابی بزرگ بدل شد. پروژهای که چندین ماه پیش با ادعای جذب بیش از ۲۰۰ میلیون کاربر مطرح شد، اما حالا بسیاری میگویند: نه تنها هیچ چیزی عایدشان نشد، بلکه به طور کامل این بازی به فراموشی سپرده شد.
آغاز ماجرا و وعده سکه به دلار
در سالهای اخیر، پلتفرمهای «tap to earn» (لمس — برای کسب درآمد) در فضای تلگرام ظهور کردند؛ رباتهایی که وعده میدادند با لمس و انجام ساده فعالیتهایی، کاربران بتوانند «سکه» جمع کنند و سپس این سکهها تبدیل به پول واقعی شوند.
یکی از موفقترین نمونهها «همستر کامبت» بود؛ پروژهای که ادعا میکرد بیش از ۲۰۰ میلیون کاربر دارد. در ابتدا، مالکی به نام "الکس" در کانال تلگرامی خود خبر داد «همستر مرده» و به نظر میرسد پروژه شکست خورده است.
اما پیش از آن، کاربران با امید به تبدیل سکه به ارز دیجیتال یا پول رایج، وقت و انرژی بسیاری برای جمعآوری سکه صرف کردند. برخی کاربران حتی با چند حساب کاربری ثبتنام کرده بودند و میگفتند «میدانم ممکن است در نهایت هیچی نشود، اما شاید ۱ ٪ ارزش داشته باشد».
سرانجام قیمت همستر کمتر از یک سنت اعلام شد هرچند این قیمت اندک هم با نوسانات زیادی همراه بوده است. به این ترتیب متوسط پولی که به کاربران ایرانی دارای بیشترین پشتکار اختصاص یافت، بین ۵۰۰ هزارتومان تا یک و نیم میلیون تومان بوده است که در برابر ماهها زحمت و هزینه اینترنت و فیلترشکن و استهلاک گوشی، رقمی بسیار ناچیز بود.
به گونهای که حالا دیگر بسیاری، از «همستر کامبت» به عنوان بزرگترین کلاهبرداری تاریخ ایردراپها یاد میکنند. البته لازم به ذکر است که نفر اول در فهرست ردهبندی همسترکامبت، یک ایرانی است که تنها صد میلیون تومان از این بازی نصیبش شد. یکی دیگر از کاربران ایرانی که رتبه هفتم جهان را نیز کسب کرده، معترف است که ضرر هنگفتی متحمل شده است.
وی با هزینه ماهانه ۷۰۰ دلار، ۴ ادمین مخصوص تولید محتوا ایردراپها را استخدام کرده بود که حقوق آنها در این ۶ ماه حدود ۴۲۰۰ دلار بود، اما درنهایت یک هفتم مبلغ هزینه کرد یعنی ۶۰۰ دلار نصیبش شد.
واکنشها، نقدها و سوالات جدی
چند نکته کلیدی در نقد پروژه همستر از همان روزهای ابتدایی رایج شدن این بازی بسیار مطرح شد. به عنوان مثال ابهام در ارزشگذاری سکه، به صورتی که مشخص نبود این سکهها قرار است چگونه و به چه قیمتی تبدیل به پول شوند.
از سویی تعداد غیرمنطقی کاربران که ادعای داشتن صدها میلیون کاربر برای یک ربات تلگرامی، به لحاظ فنی و زیرساختی محل تردید است. اما در لایههای زیرین دسترسی به اطلاعات کاربران که هنوز روشن نیست این رباتها چه میزان از اطلاعات خصوصی کاربران را جمعآوری میکنند یا میتوانند سوءاستفاده کنند.
یا به عنوان مثالی دیگر نقش کاربران به عنوان مهره به صورتی که کارشناسان میگویند سود اصلی پروژه برای طراحان و سرمایهگذاران است و کاربران معمولاً در نهایت نقش مصرفکننده یا مهره را دارند. یا شاید افزایش خطر کلاهبرداری و احتمال هک، سرقت دارایی دیجیتال یا سوءاستفاده از کیف پول کاربران در پروژههای مشابه دیده شده است.
به گفته خدایار سعیدوزیری (کارشناس حقوق فناوری)، پروژههای اینچنینی بیشتر جنبه تبلیغاتی دارند و اگر هم پرداختی در کار باشد، بسیار ناچیز خواهد بود. همچنین از نگاه جامعهشناسی، این پروژهها به نوعی به القای امید سریع به درآمد نامتعارف میپردازند که ممکن است افراد را از مسیرهای واقعی تلاش و کار دور کند.
نقطه اوج و «مرگ همستر»
پس از مدتی که وعدهها به نتیجه نرسیدند، موجی از ناامیدی بهوجود آمد. برخی اعلام کردند پروژه مرده و کاربران باید ناراضی باشند. کانال رسمی همستر تاکنون واکنش مشخصی به این موضوع نشان نداده است و کاربران بلاتکلیف ماندهاند. در برخی گزارشها گفته شده ممکن است انتشار شایعه شکست پروژه، خود تاکتیکی برای توکنسوزی یا کنترل عرضه باشد.
به عبارت دیگر، آنچه در ابتدا بهعنوان یک بازی ساده یا سرگرمی دیده میشد، به تدریج به پروژهای تبدیل شد که سرمایه، امید و وقت کاربران را میبلعید واکنون بسیاری میگویند: «هیچ چیزی عایدمان نشد.»
وعدههای بزرگ درآمد آسان سرابی بیش نیست
پروژه همستر نمونهای است از آنچه در فضای بیضابطه آنلاین رخ میدهد: وعدههای بزرگ درباره درآمد آسان، جذب کاربر گسترده، اما در عملِ اجرا، رسیدن به «هیچی». آنچه باید از این ماجرا آموخت:
۱- قبل از سرمایهگذاری زمان یا پول در پروژههای دیجیتال، نقد و بررسی وضعیت فنی، تیم، شفافیت مالی و امکانپذیری طرح ضروری است.
۲- رسانهها و نهادهای ناظر باید در آگاهیبخشی به کاربران فعالتر باشند تا افراد کمتر در تور وعدههای بیپشتوانه بیفتند.
۳- کاربران جوان و کسانی که به دنبال فرصتهای درآمد دیجیتال هستند، باید مراقب باشند تا تحت تاثیر تبلیغات اغواگرانه قرار نگیرند.
۴- پروژههایی که به جای مدل کسبوکار شفاف، به جذب هرچه بیشتر کاربر بدون شفافیت متوسل میشوند، غالباً در بلندمدت ارزش خود را از دست میدهند.