تولد آگاه
وی ایکس اکستریم
کیان.
x
بلوبانک
منطه
صراف
فلای تو دی
۲۶ / مهر / ۱۴۰۴ ۰۸:۰۰
اقتصادآنلاین گزارش می‌دهد؛

رمزگشایی از یک سیگنال/ آیا ترامپ به دنبال توافق با ایران است؟

رمزگشایی از یک سیگنال/ آیا ترامپ به دنبال توافق با ایران است؟

پس از آنکه وزارت خارجه آمریکا برای از سرگیری مذاکرات اتمی با تهران «چراغ سبز» نشان داد، استیو ویتکاف نماینده ویژه ترامپ در امور خاورمیانه نیز مسئله «توافق با ایران» را یکی از ماموریت‌های اصلی دستگاه سیاست خارجی دولت ترامپ عنوان کرد. همزمان دونالد ترامپ نیز در آستانه برگزاری اجلاس شرم الشیخ از موافقت تلویحی تهران با طرح صلح خود خبر داد و نسبت به تغییر شرایط با ایران ابراز امیدواری کرد! وی پای را فراتر گذاشت و در جریان سخنرانی در کنست اسرائیل خطاب به نتانیاهو اعلام کرد که دیگر برنامه اتمی ایران خطری ندارد و وقت مصالحه با تهران فرا رسیده است! مجموعه سیگنا‌ل‌های فوق سبب شده است تا مقامات اسرائیلی نسبت تغییر موضع رئیس جمهور آمریکا در قبال ایران احساس خطر کنند.

کد خبر: ۲۰۹۳۷۹۷
a market

اقتصاد آنلاین، محمد بیات: تنها چند روز پیش سفر دونالد ترامپ به سرزمین‌های اشغالی، بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل با انتشار ویدیویی مدعی شد که اگر تنها ۳ هزار کیلومتر دیگر به برد موشک‌های قاره پیما ایران اضافه شود، تهران قادر خواهد بود تا شهر‌های آمریکا را به صورت مستقیم هدف قرار دهد! همزمان رسانه‌های عبری مدعی شدند که با خروج بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی از ایران، مقامات جمهوری اسلامی اقدام به از سرگیری برنامه اتمی خود به صورت غیر رسمی کردند و قصد دارند تا غنی سازی اورانیوم را از سر بگیرند. چنین تهدیدانگاری نسبت به برنامه موشکی- اتمی ایران حاکی از آن است که رژیم صهیونیستی همچنان در سودای درگیری مستقیم میان ایران و آمریکا بوده و از هیچ فرصتی برای رسیدن به این مقصود کوتاهی نمی‌کند. پیش از این پت هگزث وزیر دفاع و جی. دی ونس معاون اول رئیس جمهور آمریکا نیز تلویحا خواستار نابودی موشک‌های بلندبرد و کوتاه برد ایران شده بودند. ترامپ نیز از آمادگی آمریکا برای حمله مجدد به برنامه اتمی ایران خبر داده بود. چنین سیاستی سبب ایجاد خط عملیات روانی «ایران ضعیف، اما خطرناک» در میان رسانه‌های جریان اصلی شده است. در چنین شرایطی دونالد ترامپ و تیم سیاست خارجی با استخدام ادبیات جدی مدعی تمایل برای از سرگیری مذاکرات با ایران و رسیدن به نقطه توافق شدند. همین مواضع ضد و نقیض سبب شده است تا بار دیگر کارشناسان از سیاست «دیپلماسی اجبار» ترامپ در قبال دولت‌های تجدیدنظر طلب سخن بگویند.

رئیس دولت آمریکا در جریان سخنرانی در پارلمان اسرائیل پس از آنکه از نقش جرارد کوشنر داماد خود در جریان برقراری آتش‌بس در غزه تقدیر کرد، به صورت تردیدآمیز از احتمال سپردن پرونده ایران به وی برای پیدا کردن راه حلی برای توافق خبر داد. به نظر می‌رسد پس از ترور مشکوک کلارک و افزایش وزن جناح ضدجنگ در حزب جمهوری خواه، دونالد ترامپ بیش از گذشته نگران نتایج انتخابات میان دوره‌ای مجلس نمایندگان در آمریکا است. در حالی که جنگنده‌های نسل پنج و ناوگان دریایی آمریکا اقدام به محاصره ونزوئلا کرده و هر لحظه امکان حمله به این کشور نفت خیز وجود دارد، لابی اسرائیل در واشنگتن بار دیگر فعال شده تا با تمرکز بر تهدید اتمی- موشکی ایران بار دیگر بهانه لازم برای تجاوز به خاک کشورمان را ایجاد کند. در چنین صحنه آرایی ترامپ آشکارا در محیط رسانه‌ای اعلام کرد که پس از دریافت چنین گزارشاتی به مشاوران خود اعلام کرده است که پس از جنگ ۱۲ روزه ایران دارای اولویت‌های مهم‌تری است و فعلا قصدی برای احیای برنامه اتمی خود ندارد.

سلسله اظهارات عجیب و گا‌ها متناقض فوق سبب می‌شود تا تحلیلگران به مانند روز‌های پیش از فرا رسیدن ماه ژوئن در سال ۲۰۲۵، نسب به نیت واقعی ترامپ و رژیم صهیونیستی دچار تردید شوند. گروه نخست معتقدند آمریکا و رژیم صهیونیستی شانس خود را برای واردن کردن ضربه به مولفه‌های قدرت و در صورت امکان تغییر نظام سیاسی در ایران امتحان کردند، اما در این مسیر توفیقی به دست نیاوردند. برهمین اساس بازیگران یاد شده قصد دارند تا روی آوردن به گزینه دیپلماسی بتوانند هر آنچه که در میدان نبرد به دست آوردند یا نیاوردند را با مذاکره حاصل کرده و به آن جنبه رسمی بدهند. نکته مهم آن است که ایران در قدم اول به دعوت ترامپ برای شرکت در اجلاس شرم الشیخ پاسخ منفی داد و سپس با انتشار بیانیه رسمی اعلام کرد که ترامپ به خاک ایران تجاوز نظامی کرده است پس نمی‌تواند هم رئیس جمهور صلح باشد و هم رئیس جمهور جنگ! واقعیت آن است که تهران با دید تردید به اظهارنظرات صورت گرفته از سمت آمریکایی‌ها را رصد می‌کند و نسبت به آنها خوشبین نیست. گروه دوم، اما عینک بدبینی به اظهارات طرف مقابل نگاه کرده و خواستار آماده باش کشور برای دور دوم درگیری با دشمن شدند. نقطه ضعف چنین نگاهی آن است که دولت و مردم را در وضعیت ایستایی قرار می‌دهد و هزینه زیادی به اقتصاد کشور وارد می‌نماید.

در بزنگاه‌های تاریخی تصمیم گیری در خصوص آمادگی برای جنگ یا حرکت به سمت مصالحه به مانند وضعیت «صفر یا صد» نیست که بازیگران به صورت کامل یک گزینه را انتخاب و گزینه دیگر را کنار بگذارند. در شرایط کنونی کشور برای عبور از وضعیت «نه جنگ نه صلح» لازم است تا سیاستی جدید را اتخاذ کند براساس منطق عقل، مصلحت سنجی و هشیاری اتخاذ شده است. در شرایطی که پس از فعال شدن مکانیزم ماشه دولت ترامپ از در‌های باز دیپلماسی با ایران سخن می‌گوید، لازم است تا دولت چهاردهم با هشیاری این پیشنهاد را پذیرفته و برای اتمام حجت با محیط افکار عمومی داخل کشور اجازه ایجاد چند دستگی در کشور را ندهد. به عبارت دیگر وظیفه دولت آن است که نسبت به هر دریچه فرصتی هر چند کوچک و مبهم حساس بوده و برای حداکثری سازی منافع ملی تمام امکانات و منابع خود را بسیج کند. پذیرش پیوستن ایران به کنوانسیون پالرمو، تصویب پذیرش CFT و در نهایت دعوت ایران برای شرکت در جلسه FATF پس از شش سال می‌تواند نشانه‌هایی از اراده دولت برای خنثی سازی برنامه فشار دشمن بر اقتصاد کشور و زندگی مردم باشد.

همزمان دستگاه‌های نظامی- امنیتی باید سیاست متفاوتی اتخاذ کنند. نوسازی نیرو‌های هوایی ارتش با کمک چین و روسیه، تهیه سامانه‌های جدید راداری پس از کسب تجربه در جنگ ۱۲ روزه و همه مهم‌تر شتاب بخشیدن به برنامه موشکی کشور نشان دهنده سیاست درست نظام جهت آماده شدن برای بدترین سناریو‌های موجود است. بی‌شک آنچه که جنگ را به عقب می‌اندازد یا به صورت کامل منتفی می‌کند آمادگی کامل نیرو‌های مسلح در برابر تجاوزات احتمالی دشمن است. در این میان نقش نهاد‌های بالادستی مانند شورای امنیت ملی یا شورای عالی دفاع برای تعریف ماموریت‌های مختلف جهت مهندسی امور سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و نظامی کشور می‌تواند کمک زیادی به افزایش هماهنگی میان نهاد‌های مختلف و تولید قدرت ملی کند.

ارسال نظرات