تولد آگاه
وی ایکس اکستریم
کیان.
x
بلوبانک
منطه
صراف
فلای تو دی
۰۷ / آبان / ۱۴۰۴ ۱۹:۱۷

ظریف: آمریکا فقط به این شرط می‌تواند به توافق با ایران برسد / مردم ایران بزرگ‌ترین عامل بازدارندگی ما هستند

ظریف: آمریکا فقط به این شرط می‌تواند به توافق با ایران برسد / مردم ایران بزرگ‌ترین عامل بازدارندگی ما هستند

ظریف گفت: اگر کسی گمان کند می‌تواند اراده‌ی ما را در هم بشکند — چه رسد به واداشتن ما به تسلیم کامل، همان‌گونه که برخی دچار چنین توهمی شده بودند — سخت در اشتباه است. اما آن‌ها می‌توانند با ایران به تفاهم برسند، برای اینکه این مسیر در چارچوبی صلح‌آمیز و شفاف ادامه یابد پس بیایید این توهم را کنار بگذارید.

کد خبر: ۲۰۹۶۶۵۱
a market

محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه پیشین ایران، روز سه‌شنبه ۶ آبان در سخنرانی اختتامیه چهارمین همایش بین‌المللی مطالعات ایران معاصر، با بیان اینکه روشن است با وجود دشواری‌هایی که مردم ایران در نتیجه تجاوز توجیه‌ناپذیر اسرائیل، با حمایت ایالات متحده، متحمل شدند، ایران همچنان استوار ایستاده است، افزود: اسراییل حتی با کمک آمریکا نتوانست به اهداف نهایی خود دست یابد.

به گزارش سیاست خارجی ایرنا، وی در ادامه سخنانش با اشاره به امکان‌های متصور برای ایران و آمریکا، تاکید کرد: امکان‌های متصور برای آمریکا، آن است که این واقعیت را درک کنند که ایران نه تسلیم می‌شود، نه عقب‌نشینی می‌کند و توانمندی هسته‌ای‌اش هم پابرجاست. آنها باید این واقعیت را بپذیرند و با ایران وارد تعامل شوند تا این توان در مسیر صلح‌آمیز بماند.

بنیانگذار و رییس هیات مدیره اندیشکده پایاب تصریح کرد: درسی که آمریکا و جهان باید از دوازده روز تجاوز و مقاومت مقدس مردم ایران بیاموزند این است که ایران هرگز به زانو درنمی‌آید.

وی درباره خطرات روسیه‌هراسی و روسیه پرستی نیز گفت: در گذشته با روسیه اختلاف داشتیم، اما روسیه همسایه‌ای مهم است. هرگونه «فوبیا» نسبت به شرق یا غرب خطرناک است. «روسیه‌هراسی» همان‌قدر خطرناک است که «غرب‌هراسی» خطرناک است و در مقابل، شیفتگی نسبت به هر دو هم خطرناک است. ما ایرانی هستیم — نه شرق‌گرا، نه غرب‌گرا — بلکه طرفدار ایران هستیم. باید روابط‌مان با همسایگان، آینده‌نگر باشد، نباید اسیر گذشته بمانیم.

متن کامل ترجمه فارسی این سخنرانی به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

با اظهار خوشوقتی از موفقیت چهارمین کنفرانس ایران معاصر و امیدواری برای ادامه این دستاورد‌های علمی در آینده، می‌خواهم چند نکته درباره‌ی مسیر آینده و چگونگی ادامه‌ی راه پس از رخداد‌های اخیر – هرچند ناگوار – با شما در میان بگذارم. روشن است که با وجود دشواری‌هایی که مردم ایران در نتیجه تجاوز توجیه ناپذیر اسرائیل، با حمایت ایالات متحده، متحمل شدند، ایران همچنان استوار ایستاده است. نه اسراییل و نه آمریکا نتوانستند به اهداف نهایی خود دست یابند. اسراییل، که قدرت هسته‌ای غیرقانونی و نامشروعی است، نتوانست از تجاوز غیرقابل توجیه خود به نتیجه‌ای برسد درحالیکه ایران در میانه‌ی گفت‌و‌گو‌ها و مذاکراتی با آمریکا بود، اسراییل، حتی با حمایت بزرگترین قدرت نظامی و هسته‌ای جهان، نیز نتواست به اهدافش دست پیدا کند. در نهایت، این طرف مقابل بود که پیشنهاد آتش‌بس را مطرح کرد، نه ایران.

کشتن فرماندهان نظامی در خارج از میدان جنگ، جنایت جنگی محسوب می‌شود

این سخنان به‌هیچ‌وجه برای فخرفروشی درباره‌ی پیروزی نیست؛ زیرا ما آغازگر جنگ نبودیم. واقعیت این است که آنها که جنگ را آغاز کردند، نتوانستند به اهداف خود برسند. این نشان داد که ملت ایران بار دیگر توانست در برابر تجاوزی خارجی مقاومت کند. تاریخ ما پر است از نمونه‌های اشغال، تهاجم و حمله؛ اما هرگز در طول تاریخ، ایمان‌مان به کرامت و توان ملی‌مان را برای مقاومت در برابر این حملات از دست نداده‌ایم.

اکنون بیایید ببینیم امروز در کجا ایستاده‌ایم. ما توانسته‌ایم مسیر خود را ادامه دهیم. هرچند تعدادی از فرماندهان ما غیرقانونی کشته شدند، کشور ما هنوز استوار بر سر جایش ایستاده است. همه می‌دانند که کشتن فرماندهان نظامی در خارج از میدان جنگ، جنایت جنگی محسوب می‌شود. اسراییل به این امید چنین جنایتی مرتکب شد که ایران نتواند واکنشی نشان دهد. با این حال، ما ظرف ۱۷-۱۸ ساعت توانستیم خود را بازیابیم و با وجود شوک اولیه، پاسخ دفاعی علیه اسراییل آغاز کنیم.

قدرت ما در سانتریفیوژ‌ها یا مواد هسته‌ای نیست؛ بلکه در فناوری و دانش است

دو نتیجه‌ی بسیار مهم و عینی از این حمله برای مهاجمان وجود دارد. نخست، اینکه توانمندی‌های هسته‌ای ایران مورد حمله قرار نگرفت. زیرا توانمندی واقعی ما در سانتریفیوژ‌ها یا مواد هسته‌ای نیست؛ بلکه در علم، فناوری و دانشی است که در ذهن دانشمندان ایرانی وجود دارد. آنها سعی کردند بهترین دانشمندان ما را از میان بردارند، اما ما هنوز دانشمندان هسته‌ای بسیاری داریم. حتی اگر بتوانند تمام سانتریفیوژ‌ها را از بین ببرند، حتی اگر گِرَم به گِرَم اورانیوم غنی‌شده را از میان بردارند، باز هم نمی‌توانند توان علمی ایران را که با تلاش خود به دست آورده و نهادینه کرده‌ایم، از بین ببرند. علم و فناوری را نمی‌توان نابود کرد. این دانش، دانشی وارداتی نیست که به خیال باطل ترامپ بتوان آن را نابود کرد این دانش از آنِ ماست و همین‌جا خواهد ماند.

نتیجه‌ی دوم این است که این به نفع ایالات متحده خواهد بود که فکر کند چگونه می‌تواند با ایران به توافق برسد تا اطمینان حاصل کند علم و توانمندی هسته‌ای ایران در مسیری صلح‌آمیز باقی بماند. این گزینه‌ای بسیار منطقی‌تر و راهبردی‌تر است.

مردم ایران هرگز دستور و تهدید را نمی‌پذیرند

من در ایالات متحده تحت دو نوع تحریم قرار دارم، بنابراین مطمئنم که رئیس‌جمهور ترامپ به دنبال مشورت با من نخواهد بود! اما اگر روزی چنین فرصتی پیش می‌آمد، به او می‌گفتم بهترین راه، رسیدن به توافقی با ایران است تا این فناوری صلح‌آمیز و شفاف باقی بماند، نه پنهان و زیرزمینی. زیرا مردم ایران هرگز دستور و تهدید را نمی‌پذیرند. همان‌طور که در زمان مذاکرات هسته‌ای گفتم، «هرگز یک ایرانی را تهدید نکنید»، هرگز ایرانیان را تحقیر نکنید. ایرانیان هرگز تسلیم نشده‌اند. ما مورد تهاجم و اشغال قرار گرفته‌ایم، اما همواره ملتی مستقل باقی مانده‌ایم — قدیمی‌ترین ملت پیوسته‌ی جهان — و این وضعیت همچنان ادامه خواهد داشت.

ما عرب نشده‌ایم — هرچند هیچ دشمنی‌ای با اعراب نداریم —، اما عرب نشده‌ایم. اسلام را پذیرفتیم، اما تمدن خود را حفظ کردیم. اسلام با ما ماند، اما فرهنگ ما را از ما نگرفت. ما از نظر ذهنی هم توسط اشغالگران مغلوب نشدیم؛ بلکه در حقیقت، این آنها بودند که ایرانی شدند. آنان رنگ و فرهنگ ما را پذیرفتند.

اگر کسی گمان کند می‌تواند اراده‌ی ما را در هم بشکند — چه رسد به واداشتن ما به تسلیم کامل، همان‌گونه که برخی دچار چنین توهمی شده بودند — سخت در اشتباه است. اما آنها می‌توانند با ایران به تفاهم برسند، برای اینکه این مسیر در چارچوبی صلح‌آمیز و شفاف ادامه یابد پس بیایید این توهم را کنار بگذارید.

مردم ایران بزرگ‌ترین عامل بازدارندگی ما هستند

دومین درسی که می‌توان از این تجاوز توجیه ناپذیر و ناکام گرفت، این است که جنگ و تهاجم را نباید فقط بر اساس شمار تلفات سنجید، بلکه باید بر اساس نتایج واقعی آن ارزیابی کرد و در این مورد، نتیجه مورد انتظار متجاوزین حاصل نشد، چرا که مردم ایران برخلاف انتظار مهاجمان عمل کردند. آنان ماهیت ملت ایران را اشتباه درک کرده بودند. مردم ایران، که بزرگ‌ترین عامل بازدارندگی ما هستند، همچنان زنده، پویا و آماده‌ی دفاع از کشورشان‌اند. افزون بر این، ایران اراده و توانایی لازم را برای پاسخ‌گویی دارد؛ ایرانیان متحدند و می‌توانند از خود دفاع کنند.

من جنگ‌طلب نیستم و از جنگ خوشحال نمی‌شوم، اما حقیقت این است که ایران تنها کشور در منطقه است که توانسته به اسراییل آسیب مستقیم وارد کند. در ایران، ۲۲ استان هرگز صدای گلوله نشنیدند، اما در اسراییل تقریباً هیچ‌کس از صدای موشک‌های ما در امان نبود. در ایران، در بسیاری مناطق، پناهگاه عمومی وجود ندارد که اگر مردم بخواهند هم بتوانند در آنها پناه بگیرند، اما مردم اسراییل ساعت‌ها در پناهگاه ماندند. من خودم در تهران بودم؛ در خانه و دفترم ماندم.

یک قدرت هسته‌ای با سالانه ۸۰۰ میلیارد دلار هزینه نظامی نتوانست ایران با۱۰ میلیارد دلار را تحقیر کند

حال اجازه دهید چند نکته درباره ایالات متحده بیان کنم. برخی بر این باورند که تحقیرآمیز بود که آمریکا به ایران گفت که می‌تواند به هر یک از پایگاه‌های نظامی «ما» در منطقه حمله کند. اما بیایید از زاویه‌ای دیگر نگاه کنیم: یک ابرقدرت، یک قدرت هسته‌ای که سالانه ۸۰۰ میلیارد دلار برای ماشین جنگی خود هزینه می‌کند — که دیگر آن را «وزارت دفاع» هم نمی‌مانند بلکه «وزارت جنگ» نامیده‌اند، گویی هنوز در قرن نوزدهم زندگی می‌کنیم — نتوانست کشوری را که کمتر از ۱۰ میلیارد دلار برای دفاع هزینه می‌کند، تحقیر کند. در واقع، آمریکا تمام نیروهایش را از پایگاه‌های اطراف ایران تخلیه کرد و پیشاپیش به ایران اطلاع داد که هرجایی را خواستی بزن. این تحقیر ایران نیست؛ بلکه تحقیر بزرگ‌ترین قدرت هسته‌ای جهان است که چنین وضعیتی را می‌پذیرد.

پس دو نتیجه روشن وجود دارد: نخست، فناوری هسته‌ای ایران قابل نابودی نیست، باید با آن کنار آمد، باید درباره‌اش به تفاهم رسید، و باید راه‌حلی مذاکره‌محور برای آن یافت. دوم، ایران توان و اراده حمله به ایالات متحده و اسراییل را دارد؛ بنابراین باید اندیشید: آیا می‌توان آینده‌ای بهتر را ساخت که اشتباهات جمعی گذشته مکررا تکرار نشوند؟

باید از خرد جمعی خود بهره بگیریم تا اشتباهات گذشته را بشناسیم و از آنها رها شویم

من نمی‌گویم فقط آمریکا اشتباه کرده است؛ ما نیز اشتباهاتی داشته‌ایم. اما آیا می‌توان آینده‌ای متفاوت داشت؟ آیا می‌توان از گذشته درس گرفت؟ من معتقدم باید از «هوش انسانی» استفاده کنیم، منظورم خرد انسانی است. امروز برخی از «هوش مصنوعی» با عنوان «هوش پیشرفته» یاد می‌کنند، اما هیچ چیز پیشرفته‌تر از ذهن انسان نیست. اینکه انسان‌ها چیزی غیرانسانی را «هوشمندتر» می‌نامند، واقعاً تأسف‌بار است.

ما باید از خرد جمعی خود بهره بگیریم تا اشتباهات گذشته را بشناسیم و از آنها رها شویم، تا مجبور نباشیم بار‌ها و بار‌ها همان خطا‌ها را تکرار کنیم. باید از «آینده‌ای پیش‌فرض بر پایه‌ی اشتباهات گذشته» به‌سوی «آینده‌ای خلق شده بر اساس امکانات و ظرفیت‌های واقعی» حرکت کنیم.

آمریکا این واقعیت را درک کند که ایران نه تسلیم می‌شود، نه عقب‌نشینی می‌کند

باید از پارادایم تهدید، به پارادایم امکانات گذر کنیم. جهان بر اساس ترس و تهدید رشد نمی‌کند. نه ملت ما، نه منطقه‌مان و نه جهان از الگوی تهدید سودی نخواهد برد. باید به سوی الگوی «امکان‌ها» حرکت کنیم.

اگر بخواهیم درباره امکان‌ها صحبت کنیم؛ باید بگویم امکان‌های متصور برای آمریکا، آن است که این واقعیت را درک کنند که ایران نه تسلیم می‌شود، نه عقب‌نشینی می‌کند، و توانمندی هسته‌ای‌اش هم پابرجاست. آنها باید این واقعیت را بپذیرند و با ایران وارد تعامل شوند تا این توان در مسیر صلح‌آمیز بماند.

باید مردم خود را نه تهدید، بلکه «امکان» بدانیم.

اما برای ایران، امکان‌های ما از مردم‌مان آغاز می‌شود. باید مردم خود را نه تهدید، بلکه «امکان» بدانیم. در این صورت، شهروندان، اینترنت، زنان و نسل زد همه به چشم فرصت دیده خواهند شد، نه تهدید. زیرا همان‌طور که از رهبری تا فرماندهان نظامی اذعان کردند، آنچه اسراییل را شکست داد، مردم ایران بودند. موشک‌های ما بسیار مهم هستند، اما این مردم بودند که توهم اسراییل را فرو ریختند. پس باید این امکان را تقویت کنیم. نخست باید آن را شناسایی کنیم تا بتوانیم آن را پرورش دهیم.

دوم، هرچند باید از پارادایم تهدید به پارادایم امکان گذر کنیم، این به معنای فراموشی تهدید‌ها نیست. باید توان دفاعی خود را تقویت کنیم. ایران هنوز کمتر از هر کشور منطقه برای دفاع هزینه می‌کند و نیاز داریم سرمایه‌گذاری بیشتری در این بخش انجام دهیم، البته در چارچوب محدودیت‌های موجود. البته دیگر کشور‌های منطقه نیز باید هزینه‌های نظامی خود را محدود کنند. آمریکا به‌جای افتخار به ارسال «تجهیزات نظامی زیبا» به خاورمیانه، باید از فرستادن ابزار‌های کشتار دست بردارد و به توسعه‌ی واقعی منطقه بیندیشد؛ بنابراین ما باید سه امکان را تقویت کنیم:

  1. مردم خود به‌عنوان بزرگ‌ترین سرمایه و امکان.
  2. توان دفاعی کشور.
  3. روابط خود با کشور‌های منطقه.

نباید همسایگان‌مان را تهدید بدانیم، هرچند گلایه‌های بسیاری داریم

من معتقدم منطقه‌ی ما، خود، بزرگ‌ترین امکان ماست. نباید همسایگان‌مان را تهدید بدانیم، هرچند گلایه‌های بسیاری داریم. همسایگان عرب ما در زمان جنگ، از صدام حسین حمایت کردند. اگر قرار باشد کسی شکایت داشته باشد، ما هستیم، نه آنها. اما نباید اسیر گذشته بمانیم. باید روابط خوب با همه‌ی همسایگان برقرار کنیم.

در گذشته تاریخی با روسیه اختلافاتی داشتیم، اما روسیه همسایه‌ای مهم است. هرگونه «فوبیا» نسبت به شرق یا غرب خطرناک است. «روسیه‌هراسی» همان‌قدر خطرناک است که «غرب‌هراسی» خطرناک است؛ و در مقابل، شیفتگی به هر دو هم خطرناک است. ما ایرانی هستیم — نه شرق‌گرا، نه غرب‌گرا — بلکه ایران‌گرا هستیم. باید روابط‌مان با همسایگان، آینده‌نگر باشد، نباید اسیر گذشته بمانیم.

همان‌طور که نلسون ماندلا گفت: ما گذشته را فراموش نخواهیم کرد، اما از آن عبور می‌کنیم. نباید در گذشته بمانیم، چون در این صورت نمی‌توانیم امکان‌ها در آینده را ببینیم.

ما نسبت به برخی رفتار‌های منطقه‌ای گله داریم، اما این نباید مانع تلاش برای برقراری روابط کیفی با همسایگان شود. این روابط باید بر پایه‌ی اصول احترام متقابل، عدم مداخله، حفظ تمامیت ارضی و همکاری منطقه‌ای باشد.

من و یکی از همکارانم ایده‌ای به نام مناره برای «شبکه‌ی همکاری هسته‌ای منطقه‌ای» مطرح کردیم. اخیرا مشابه همین ایده توسط «ارنست مونیز»، وزیر انرژی پیشین آمریکا و استاد دانشگاه‌ام. آی. تی، در مجله فورین افیرز منتشر شد. بنابراین، اگر کسی مرا ایدئالیست بخواند، مونیز را نمی‌تواند ایدئالیست بداند. او خواستار رویکردی منطقه‌ای به فناوری هسته‌ای در غرب آسیا شده است.

من فکر می‌کنم باید درباره ایجاد «انجمن گفت‌وگوی مسلمانان غرب آسیا» (مودت) بیندیشیم. ما باید دشمنی را به دوستی تبدیل کنیم. از دشمنی چیزی به‌دست نیاورده‌ایم، اما از دوستی می‌توانیم اندوخته‌های فراوان به‌دست آوریم. همان‌گونه که سهراب سپهری گفت: چشم‌ها را باید شست. جور دیگر باید دید.

منطقه‌ی ما آینده ماست. باید آن را بر پایه فرصت‌ها بنا کنیم، نه تهدیدها. نباید در زندان گذشته بمانیم؛ زیرا گذشته نمی‌تواند هزینه‌ها را جبران کند

و در نهایت، باید با جهان تعامل کنیم. اکنون به خودباوری رسیده‌ایم. پس از دویست و بیست سال تحقیر از سوی قدرت‌های خارجی، جمهوری اسلامی نشان داده که هرچند برایش هزینه داشته است، توانسته عزت خود را حفظ کند. من نمی‌خواهم این هزینه‌ها را توجیه کنم، زیرا می‌توانست با هزینه‌های بسیار کم‌تری چه از نظر جان انسان‌ها و چه از نظر منابع مالی اتفاق بیفتد، ولی نباید در زندان گذشته بمانیم؛ زیرا هزینه‌های گذشته هیچگاه باز نمی‌گردد. باید از گذشته عبور کنیم تا پیشرفت کنیم.

ایران نشان داد که حتی اگر آمریکا حمله کند، باید هزینه بپردازد

رهبر انقلاب فرمودند: «دوران بزن دررو تمام شده است.»

ایران نشان داده است که حتی اگر آمریکا حمله کند، باید آماده‌ی پاسخ باشد و هزینه را بپردازد.

باید از این وضعیت نه به‌عنوان زندان، بلکه به‌عنوان سکویی برای گفت‌و‌گو و تعامل جامع با جامعه‌ی جهانی استفاده کنیم تا از خطای محاسباتی دوباره آنها در آینده جلوگیری شود. ما می‌دانیم که آمریکا دچار خطای محاسباتی شد، اما این خطا برای ما هم هزینه دارد. ما بهترین فرماندهان و دانشمندانمان را از دست دادیم. بنابراین، باید با اعتمادبه‌نفس و آگاهی از توان و حمایت مردم‌مان، از تکرار این خطا‌ها پیشگیری کنیم. هیچ کس در هیچ مذاکره‌ای نمی‌تواند به ما چیزی را تحمیل و دیکته کند؛ همان‌طور که در گذشته نتوانستند، در آینده هم نخواهند توانست.

پس نکته چهارم این است: به‌جای اسارت در گذشته، به توان خود و پشتیبانی مردم‌مان تکیه کنیم تا با جامعه‌ی جهانی در تعامل باشیم. ما می‌دانیم نیت آنها خیر نیست، اما می‌خواهیم از آسیب جلوگیری کنیم، هم از آسیب به خودمان و هم از آسیب به آنها. آنها نباید در توهمات خود زندانی بمانند.

این درسی است که می‌توان از دوازده روز تجاوز و مقاومت مقدس مردم ایران گرفت، درسی که آمریکا و جهان باید بیاموزند: ایران هرگز به زانو درنمی‌آید.

ارسال نظرات