روزنامه هم میهن: سیاست وفاق پزشکیان شکست خورده/ او فضا را برای امیدواری راستهای افراطی هموار میکند
دولت چهاردهم بدون بازگشت به تکانهها و مبانی برسازنده، بدون غلبه دادن روایتی مصالحهای و ملی بر روایت استحالهای و باندی، بدون فهم منطق موقعیت و تبدیل شدن به کارگزار اصلاح از درون به جای توجیهگر وضع موجود، با آواری از روزمرهگی، بحرانهای موروثی و راهبردهای برساخته جریان ضدملی مواجه خواهد شد.
به گزارش اقتصادآنلاین، روزنامه هم میهن نوشت: رئیس دولت برآمده از انتخابات خاص سال ۱۴۰۳، خود را در نقش لولای ملت و حاکمیت میدید و از اینرو، دولت خود را «وفاق ملی» نام نهاد.
هرچند این نامگذاری، پاسخی منطقی برآمده از منطق موقعیت برای تغییر دستفرمان حکمرانی، گسترش پهنه امکان وحدت و انسجامملی و اجماعسازی برای حل مسائل ملت، کشور و نظام حکمرانی بود؛ اما آنچه بر وضعیت غالب آمد، متفاوت با الزام ِ سیاست مصلحانه و ملی بود.
از بدو تأسیس دولت چهاردهم، اما روایتی استحالهای، انفعالی و تبعیت از منطقی که اکثریت ملت با آن همراه نبود و به آن «نه» گفته بود، میداندار سیاست شد. با گذشت بیش از یک سال از دولت چهاردهم و تحمیل شرایطی خاص و منحصربهفرد از روز مراسم تحلیف تاکنون، در عرصههای جهانی، منطقهای و داخلی، شاهد شکلگیری «حساسترین برهه حساس» در تاریخ معاصر ایران هستیم.
دولت، اما به جای شکل دادن به آرایشی قوی برای حفاظت از کشور، ملت و از مسیر ایده «دولت ملی» و راهبرد «اصلاح از درون»، در منطق و روایتی استحالهای، محصور و متوقف شده است؛ بهگونهای که حتی اکثریت جامعه حامی، شخصیتها، سازمانها و احزاب سیاسی حامی رئیسجمهور، بهرغم ِ آنکه نسبت به حمایت از ایشان در انتخابات ریاستجمهوری۱۴۰۳، ابراز ِ رضایت میکنند؛ اما نابسندگی چارچوب گفتمانی، رفتاری و سازمان و سامان دولت و ایده دولت ایشان را نابسنده میدانند، اقتدار ِ بیشتری از دولت مطالبه میکنند، خلاقیتی روزآمد برای تبدیل کردن ایده تغییر به ایده مجموعه نظام حکمرانی انتظار دارند و این مهم، نیازمند شکلگیری/دهی ارادهای معطوف به تغییر در درون دولت است.
پیچیدگیهای سیاست، منافع متعارض، تداخل اختیارات، مداخلات خارج از وظایف و اختیارات، انباشت مشکلات و... در شکلگیری وضعیت تعلیق، نقش ِ غیرقابلکتمانی دارند. همچنان که بدون فهم مبانی شکلگیری بحران، نمیتوان بر آن چیره شد؛ ماندن در گذشته و حمل بار گران گذشته، راهی پیش روی سیاستگذار نخواهد گذاشت.
در تئوری تصمیم (decision theory) به این نکته ارجاع میدهند که برخی تصمیمها برای به دست آوردن چیزی هستند، برخی دیگر برای از دست ندادن چیزی. حالت مرکب هم مدنظر است؛ هم نیکیهای وضع موجود حفظ شوند و هم از مشکلات و مصائب کنونی عبور شود. آنچه، اما وضعیت تعلیقی در پی دارد، آن است که با فقدان تصمیم و تدبیر برای این مهم مواجهیم.
تحولات بهسرعت نورند و تدابیر به سرعت لاکپشت! آنچه امروز میانه است، فردا کرانه است؛ پس با درک سیالیت سیاست و فهم امکانات و امتناعات، باید راهی یافت. این راه، اما نه از وادی خیال میگذرد، نه به ناکجاآباد معطوف است و نه از جنس راههای رفته و به مقصد نرسیده است. بلکه از جنس تغییر است.
دولت چهاردهم بدون بازگشت به تکانهها و مبانی برسازنده، بدون غلبه دادن روایتی مصالحهای و ملی بر روایت استحالهای و باندی، بدون فهم منطق موقعیت و تبدیل شدن به کارگزار اصلاح از درون به جای توجیهگر وضع موجود، با آواری از روزمرهگی، بحرانهای موروثی و راهبردهای برساخته جریان ضدملی مواجه خواهد شد.
فرصتطلبان و سنگینپایان درون دولت در سطوح مختلف در این داستان، یاران راه رئیسجمهور نیستند، بلکه جاده را برای امیدواری راستهای افراطی هموار میکنند. وفاق استحالهای و معامله باندها، راهی به دهی نمیبرد. ایران نیازمند وفاقی واقعاً ملی است.







