بحران فراگیر در ایران/ فاجعه عظیم در راه است
بحران آب دیگر یک هشدار دوردست نیست؛ واقعیتی است که هر روز عریانتر از قبل در برابر ما قد میکشد و نشان میدهد ریشه این فروپاشی نه در آسمان، بلکه در سالها تصمیمگیریهای نادرست روی زمین نهفته است.
به گزارش اقتصاد آنلاین ، زنگ خطر آب بیش از هر زمان دیگری به صدا درآمده است. آب سدها یکی پس از دیگری کاهش مییابد و سفرههای زیرزمینی در حال تخلیه، تهدیدی جدی برای زندگی شهری و کشاورزی ایجاد کردهاند. آنچه امروز در ایران رخ میدهد، دیگر هشدار یا پیشبینی کارشناسان نیست؛ واقعیت آشکار یک سرزمین تشنه است. دشتها ترک خورده، چشمهها و دریاچهها خشک شده و منابع زیرزمینی بیوقفه خالی میشوند.بحران فراگیر در کشور / فاجعه عظیم در راه است
به باور بسیاری از متخصصان، سهم اصلی این بحران نه تغییرات اقلیمی جهانی، بلکه سیاستهای ناپایدار کشاورزی، سدسازی بیرویه و مصرف افراطی آب است. رشد جمعیت، توسعه شهرنشینی و سبک زندگی پرمصرف نیز فشار بر منابع محدود کشور را تشدید کردهاند.
بحران حاصل تصمیمات انسانی، نه یک حادثه طبیعی
محمد ارشدی، عضو شورای راهبردی اندیشکده تدبیر آب ایران، تأکید دارد که بحران کنونی نتیجه دههها سیاستگذاری غلط و رفتارهای ناهماهنگ با ظرفیت طبیعی ایران است. او میگوید: این وضعیت یک اتفاق ناگهانی نیست؛ زنجیرهای از خطاهای تاریخی ما را به نقطه امروز رسانده است.
به گفته او، دشتهای شکافخورده، چشمهها و دریاچههای خشکشده نشانههایی از فرسایش منابع حیاتی ایران هستند. تمدنی که قرنها با اقلیم خشک سازگار بوده، اکنون در شرایطی قرار گرفته که طبیعت دیگر توان حمایت از آن را ندارد.
ارشدی برآورد میکند که بیش از ۸۰ درصد مشکلات فعلی ناشی از خطاهای انسانی است؛ خطاهایی که برهمزننده تعادل قدیمی و پایدار مدیریت آب در ایران بودهاند.

از قناتهای پایدار تا چاههای عمیق بیمحابا
او یادآور میشود که ایرانیان از گذشته با هوشمندی از آب استفاده میکردند. ساخت قناتها نمونهای از مدیریت پایدار و فهم عمیق نسبت به ظرفیتهای سرزمین بود. اما در دهههای اخیر، کشاورزی ناسازگار با اقلیم، سدسازی بیرویه، برداشت عمیق از سفرهها و تراکم چاههای غیرمجاز تعادل تاریخی را برهم زده است.
به گفته ارشدی، ورود فناوریهایی مانند چاههای عمیق بدون آمادگی نهادی و فرهنگی، پیامدهای سنگینی بر منابع آب گذاشت. از سوی دیگر، ملی شدن آب و تمرکز مدیریت در دولت بهجای مدیریت محلی، مصرف بیرویه را تشدید کرد.
توسعه ناهماهنگ، صنایع پرمصرف و فشار بر کشاورزی
ارشدی معتقد است سیاستهای توسعه صنعتی نیز هماهنگ با ظرفیت آب کشور نبوده است. ایجاد صنایع آببَر به جای صنایع اشتغالزا نهتنها مصرف آب را بالا برده، بلکه فشار بیشتری بر بخش کشاورزی – بزرگترین مصرفکننده آب – تحمیل کرده است.
به گفته او، بحران آب ایران تنها یک مسئله فنی یا اقلیمی نیست بلکه محصول تصمیمات اشتباه در حوزه جمعیت، فناوری، اقتصاد و الگوی مصرف است.

تهران؛ شهری تشنه با الگوی مصرف ناهماهنگ
او با اشاره به مصرف آب تهران میگوید: سالانه حدود ۱.۶۵ میلیارد مترمکعب آب در این شهر مصرف میشود؛ بخشی از آن در فضای سبز شهری، کولرهای آبی و بخش قابل توجهی در هدررفت شبکه. به گفته او، طرحهایی مانند انتقال آب از سد طالقان تنها مسکّنی موقت هستند و توان حل ریشهای بحران را ندارند.
ارشدی تأکید میکند تا زمانی که الگوی مصرف آب اصلاح نشود و مردم در مدیریت آب مشارکت نداشته باشند، هیچ طرح انتقالی قادر به نجات تهران نخواهد بود. مشکل اصلی، رفتار مصرفی است نه کمبود طرحهای عمرانی.






