اسناد امنیت ملی آمریکا و چین؛ نقشه راه رقابت راهبردی آینده در نظم جهانی
انتشار همزمان اسناد امنیت ملی آمریکا و چین در سال ۲۰۲۵ نشاندهنده ورود رقابت دو ابرقدرت به مرحلهای ساختاری و پایدار است؛ مرحلهای که مسیر روابط دوجانبه، نظم بینالمللی و حوزههای رقابت امنیتی، اقتصادی و فناورانه را در سالهای آینده شکل میدهد.
به گزارش اقتصادآنلاین، انتشار همزمان دو سند مهم «راهبرد امنیت ملی ایالات متحده ۲۰۲۵» و «امنیت ملی چین در عصر جدید»، نشاندهنده تغییری بنیادین در نحوه درک دو ابرقدرت از محیط راهبردی، تعریف اهداف بلندمدت و چگونگی تعامل آنها با یکدیگر در آینده است. نکته قابل توجه آن است که هر دو سند در زمانی منتشر شدند که رقابت آمریکا و چین از مرحلهای واکنشی و بداههمحور عبور کرده و به مرحلهای باثباتتر و ساختاری وارد شده است. جهتگیریهای ترسیمشده در این دو سند امنیتی که در سال ۲۰۲۵ منتشر شدند، بنیان نظری و عملی لازم برای پیشبینی مسیر روابط دوجانبه در سال ۲۰۲۶ و پس از آن را فراهم میکنند. بر این اساس، تصویری جامع و چندلایه از رقابت پدیدار میشود؛ رقابتی که در عین حال، شامل برخی حوزههای محدود برای همکاری مشروط نیز هست.
یک شباهت برجسته آن است که هر دو طرف، دیگری را بهعنوان منبع مستقیم ریسک راهبردی ترسیم میکنند. چین فشارهای آمریکا را بزرگترین چالش پیشروی توسعه مسالمتآمیز خود میداند، در حالی که ایالات متحده، چین را چالشی جامع، ساختاری و بلندمدت توصیف میکند.
همگرایی در برداشت از نظم بینالمللی
علاوه بر این، برداشت دو کشور از ساختار نظم بینالمللی نیز نشانههایی از همگرایی را نشان میدهد. ایالات متحده همچنان خود را یکی از ارکان نظم مبتنی بر قواعد میداند که پس از جنگ سرد شکل گرفته و بر آزادی ناوبری، شفافیت اقتصادی، ائتلافهای امنیتی و استانداردهای حکمرانی جهانی تمرکز دارد. سند راهبرد امنیت ملی ۲۰۲۵ تأکید میکند که آمریکا باید از یک نظم بینالمللی منصفانه، باز و باثبات در برابر قدرتهایی که در پی بازطراحی آن به نفع خود هستند، محافظت کند. چین نیز با توصیف جهان بهعنوان دورهای از دگرگونی بیسابقه، بر ضرورت اصلاح نظام حکمرانی جهانی برای بازتاب توازن قدرت در حال تغییر تأکید دارد. این امر عدم تقارن بنیادینی را در تعریف مشروعیت نظم بینالمللی مبتنی بر قواعد ـ که از سوی آمریکا ترویج میشود ـ آشکار میسازد و تأیید میکند که رقابت میان دو طرف، اختلافی موقتی نیست، بلکه رویارویی بلندمدتی بر سر چشماندازهای نظاممند است. در این چارچوب، همسویی راهبردی میان آمریکا و چین احتمالاً در سطحی حداقلی باقی خواهد ماند و عمدتاً معطوف به جلوگیری از درگیری و مدیریت بحرانها خواهد بود.
با این حال، تفاوت در منطق رفتاری دو طرف آشکار است. هر یک معتقد است که برای حفظ ثبات اقدام میکند، اما ناسازگاری در برداشتها باعث میشود ثباتِ یک طرف به تهدیدی برای طرف دیگر تبدیل شود. راهبرد امنیت ملی ۲۰۲۵ بر ضرورت تقویت حضور پیشدستانه در منطقه هند-اقیانوس آرام تأکید دارد؛ از جمله تحکیم ائتلافهای کلیدی با ژاپن، کره جنوبی و استرالیا و گسترش همکاریهای امنیتی با کشورهای جنوب شرق آسیا. این سند همچنین چارچوب چهارجانبه با هند را یکی از ستونهای معماری امنیتی منطقه توصیف میکند. در سوی مقابل، چین بهروشنی تعهد خود را به نوسازی جامع دفاعی نشان میدهد و با تقویت توانمندیهای دریایی، هوایی و موشکی، در پی حفظ بازدارندگی مؤثر در برابر هرگونه مداخله خارجی است. تأکید بر توانمندیهای ضد دسترسی و منع منطقهای نشان میدهد که ارتش آزادیبخش خلق همچنان جلوگیری از حضور نظامی آمریکا در نقاط حساس پیرامون چین را در اولویت قرار داده است. این دو رویکرد، ساختاری از تقابل «ظاهراً سرد و دروناً داغ» ایجاد میکنند؛ جایی که هر دو طرف خواهان اجتناب از جنگ هستند، اما تمایلی به سازش ندارند. به همین دلیل، نقاط حساسی مانند دریای چین جنوبی، دریای چین شرقی و تنگه تایوان همواره با خطر درگیری نظامی همراه هستند.
تایوان؛ خط قرمز و بازدارندگی راهبردی
در خصوص مسئله تایوان، در سند راهبرد امنیت ملی ۲۰۲۵، ایالات متحده بهشدت با هرگونه اقدام یکجانبه برای تغییر وضع موجود مخالفت میکند و همزمان بر تعهد خود به حمایت از توان دفاعی تایوان مطابق با «قانون روابط تایوان» تأکید میورزد. این ادبیات، موضعی مبتنی بر ابهام راهبردی را حفظ میکند، اما همزمان با تأکید واشنگتن بر ایجاد توان دفاعی نامتقارن برای تایپه، سطح بازدارندگی را افزایش میدهد. در مقابل، سند سفید امنیتی چین بهشدت دیدگاه غرب مبنی بر نامشخص بودن وضعیت تایوان را رد میکند و اتحاد مجدد را بزرگترین منفعت محوری و خط قرمزی غیرقابل عبور میداند.
تجارت، فناوری و زنجیرههای تأمین نیز به همان اندازه، محورهای ساختاری مهم رقابت محسوب میشوند. راهبرد ملی زنجیره تأمین آمریکا در سال ۲۰۲۵، «کاهش وابستگی راهبردی» به چین را در حوزههای نیمهرساناها، انرژی پاک، باتریها، عناصر نادر خاکی، داروسازی و فناوریهای دیجیتال شناسایی میکند. ایالات متحده بر ایجاد «زنجیره تأمین تابآور» تأکید دارد، همکاری با شرکای قابل اعتماد را در اولویت قرار میدهد و سیاستهای کنترل صادرات را گسترش میدهد. چین نیز در پاسخ، راهبرد «خوداتکایی فناورانه» و «گردش داخلی بهعنوان ستون اصلی همراه با گسترش گردش خارجی» را دنبال میکند تا وابستگی خود به غرب در فناوریهای کلیدی را کاهش دهد. این دو روند موازی بهتدریج به شکلگیری دو اکوسیستم اقتصادی و فناورانه مجزا با قواعد، زنجیرههای ارزش و استانداردهای فنی متفاوت منجر میشوند. در این چارچوب، رقابت صرفاً یک مسئله بازاری نیست، بلکه به موضوعی مرتبط با امنیت ملی تبدیل میشود. انتظار میرود در سال ۲۰۲۶، بخش فناوری یکی از داغترین کانونهای رقابت باشد، با احتمال اعمال اقدامات بیشتر برای کنترل تراشهها، هوش مصنوعی و فناوری کوانتومی، و همچنین واکنشهای تلافیجویانه از سوی چین.
امنیت غیرسنتی؛ میدان تازه رقابت
یکی دیگر از محورهای رقابت که کمتر بهصراحت بیان شده، اما بهنسبت روشن مطرح میشود، حوزه امنیت غیرسنتی، بهویژه فضای سایبری و فضای ماورای جو است. ایالات متحده چین را رقیب اصلی خود در کارزارهای نفوذ سایبری، سرقت مالکیت فکری و تأثیرگذاری اطلاعاتی میداند و سرمایهگذاری در سامانههای ماهوارهای، فناوریهای فضایی و دفاع موشکی را افزایش داده است. چین نیز در مقابل، نسبت به «تهدیدهای ناشی از فضای سایبری و فضای ماورای جو از سوی برخی کشورها که در پی حفظ سلطه انحصاری هستند» هشدار میدهد و بهطور ضمنی آمریکا و متحدانش را هدف قرار میدهد. این امر نشان میدهد که رقابت آمریکا و چین از زمین به حوزههای دیجیتال و فضایی گسترش یافته است؛ حوزههایی که حقوق بینالملل در آنها هنوز کامل نیست و خطر سوءبرداشتها را افزایش میدهد. سال ۲۰۲۶ احتمالاً شاهد شتاب گرفتن رقابت در زمینه ماهوارهها، سامانههای ناوبری و نظامیسازی فناوریهای فضایی خواهد بود.
با نگاهی کلی به محورهای رقابتی یادشده، روابط آمریکا و چین در دوره پیشرو همچنان از الگوی «کنترل رقابت ـ همکاری حداقلی ـ گفتوگو برای اجتناب از ریسک» پیروی خواهد کرد. در این الگو، رقابت وضعیت پیشفرض است، همکاری تنها در حوزههای ضروری مانند تغییرات اقلیمی، کنترل همهگیریها یا ثبات مالی جهانی بروز میکند و گفتوگو نیز صرفاً با هدف مدیریت بحران انجام میشود، نه اعتمادسازی. نکته مثبت آن است که هر دو سند اذعان دارند درگیری مستقیم موجب خسارتهای غیرقابل قبول خواهد شد. از اینرو، با وجود افزایش بازدارندگی، احتمالاً هر دو طرف کانالهای ارتباطی نظامی و دیپلماتیک را برای به حداقل رساندن خطاهای محاسباتی حفظ خواهند کرد.
چشمانداز ۲۰۲۶؛ تداوم و تعمیق رقابت
پیشبینی میشود سال ۲۰۲۶ سالی باشد که در آن رقابت آمریکا و چین به گسترش خود ادامه دهد. فشارها در بخش فناوری تشدید خواهد شد، زیرا هر دو طرف آن را بنیان سلطه قدرت خود میدانند. منطقه هند-اقیانوس آرام همچنان میدان اصلی رقابت باقی خواهد ماند و احتمال فعالیتهای نظامی در جنوب شرق آسیا، دریای چین جنوبی و تنگه تایوان وجود دارد. زنجیرههای تأمین جهانی به روند جداسازی ادامه خواهند داد و کشورهای متوسط را وادار به تعدیل راهبردهای خود خواهند کرد. سطح رقابت در حوزههای امنیت غیرسنتی بهطور چشمگیری افزایش خواهد یافت. در مجموع، بعید است مسیر روابط دوجانبه شاهد گشایش مثبت باشد، مگر آنکه شوکهای ژئوپلیتیک، دو طرف را به همکاری عمیقتر وادار کند.
با این حال، رقابت لزوماً به معنای درگیری نیست و هم واشنگتن و هم پکن انگیزه دارند برای تضمین رشد و اجتناب از بحران، ثبات نسبی را حفظ کنند. این وضعیت، فضاهای محدودی برای همکاری مشروط ایجاد میکند. اما در مجموع، رقابت در همه حوزهها ـ از اقتصاد و فناوری گرفته تا امنیت ـ نفوذ خواهد کرد. از این رو، این دو سند امنیتی نهتنها بازتابدهنده بستر راهبردی کنونی هستند، بلکه دادههای بنیادی برای درک بهتر چگونگی شکلدهی دو قدرت بزرگ جهان به نظم بینالمللی در دهه آینده فراهم میکنند؛ نظمی که با تفکیک منطقهای، چندمرکزی بودن و لایههای قدرت بیشتر نسبت به الگوی سنتی تکقطبی یا دوقطبی شناخته خواهد شد.
منبع: مدرن دیپلماسی






