وی ایکس
آگاه 3 مثقال طلا
لاماری ایما/ آرین موتور
x
فونیکس
آمارکتس
فلای تودی
۰۴ / فروردين / ۱۴۰۴ ۱۵:۳۵
وقتی یک ایده ساده تبدیل به یک امپراتوری اقتصادی می‌شود

غول‌های میلیاردی دنیای استارتاپ

غول‌های میلیاردی دنیای استارتاپ

در جهانی که سرمایه‌گذاری جسورانه دیگر قمار نیست بلکه استراتژی است، برخی استارتاپ‌ها به سطحی از رشد می‌رسند که قواعد بازی را به هم می‌ریزند. از یونیکورن‌هایی با ارزش میلیارد دلاری گرفته تا دکاکورن‌ها و هکتاکورن‌هایی که در رده شرکت‌های عظیم چندملیتی نفس می‌کشند، این موجودات افسانه‌ای حالا واقعی‌ترین واقعیت اکوسیستم استارتاپی جهان شده‌اند.

کد خبر: ۲۰۴۶۶۷۶
آرین موتور

اقتصادآنلاین، مهرین نظری: هیچ‌کس تصور نمی‌کرد اصطلاحی که اولین‌بار در سال ۲۰۱۳ توسط «آیلین لی» برای اشاره به استارتاپ‌هایی با ارزش بیش از یک میلیارد دلار ابداع شد، این‌چنین به هویت مشترک نسل نوین کسب‌وکار‌های فناوری‌محور تبدیل شود. «یونیکورن» نامی بود که لی برای شرکت‌هایی انتخاب کرد که با سرعتی خیره‌کننده رشد می‌کردند، بدون آن‌که هنوز وارد بازار بورس شده باشند. امروز، اما این اصطلاح نه‌تنها رایج شده، بلکه خانواده‌ای گسترده‌تر از واژه‌ها را شکل داده: دکاکورن‌ها با ارزش بالای ۱۰ میلیارد دلار و هکتاکورن‌ها که از مرز ۱۰۰ میلیارد دلار هم عبور کرده‌اند.

این طبقه‌بندی تنها یک برچسب تجملی برای شرکت‌ها نیست، بلکه شاخصی از تأثیر، نفوذ و آینده‌سازی آنها در اقتصاد دیجیتال جهان است. یونیکورن‌ها زمانی استثنا بودند؛ حالا، اما برخی از آنها در مدتی کوتاه‌تر از یک دهه به دکاکورن تبدیل می‌شوند. «اوبر»، «ایربی‌ان‌بی»، «اسپیس‌ایکس»، «استرایپ» و «بایت‌دنس» تنها نمونه‌هایی از استارتاپ‌هایی هستند که این مسیر را به‌سرعت پیمودند و امروز هرکدام در حال شکل‌دادن به روند‌های اقتصادی، فرهنگی و حتی سیاسی جهان‌اند.

اما آنچه تفاوت این سه دسته را مهم‌تر می‌کند، نه فقط عدد ارزش‌گذاری آنهاست، بلکه نوع فعالیت، بازار هدف و پایداری آنها در برابر نوسانات اقتصادی است. یونیکورن‌ها معمولاً با یک ایده خلاقانه و مدل تجاری نوآورانه پا به میدان می‌گذارند. آنها هنوز سودآور نیستند، اما توانسته‌اند سرمایه‌گذاران را متقاعد کنند که آینده از آنِ آنهاست. معمولاً تمرکز یونیکورن‌ها بر رشد سریع است، حتی اگر به بهای سوختن سرمایه باشد. بسیاری از آنها در حوزه‌هایی مثل فین‌تک، ادتک، هلث‌تک، مارکت‌پلیس‌ها یا لجستیک فعالیت می‌کنند و تلاش می‌کنند جایگزین ساختار‌های سنتی شوند.

در مقابل، دکاکورن‌ها وارد مرحله‌ای می‌شوند که به بلوغ نسبی رسیده‌اند. سرمایه‌گذاری‌های آنها هدفمندتر، ساختار مدیریتی‌شان حرفه‌ای‌تر و اکوسیستم پیرامونی‌شان قدرتمندتر است. دکاکورن‌ها اغلب یا در آستانه ورود به بورس هستند یا استراتژی روشنی برای سودآوری دارند. برای مثال، اسپیس‌ایکس با تمرکز بر صنعت هوافضا، تنها استارتاپی نیست که به دکاکورن تبدیل شد، بلکه نماد ورود نوآوری به صنایع انحصاری و دولتی هم هست.

در قله این هرم، هکتاکورن‌ها ایستاده‌اند؛ شرکت‌هایی با ارزش بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار که نه‌فقط در بازار سرمایه بلکه در ذهنیت مصرف‌کننده و سیاست‌گذار هم نفوذ کرده‌اند. بایت‌دنس، شرکت مادر تیک‌تاک، یکی از معدود استارتاپ‌هایی‌ست که به این جایگاه رسیده است. تسلط آن بر بازار و تأثیرش بر فرهنگ مصرف محتوای ویدیویی، از آن یک غول تکنولوژیک ساخته که حتی دولت‌ها نیز ناچار به مذاکره و تنظیم مقررات با آن هستند.

اما مسیر رسیدن به این سطوح چندان هموار نیست. یونیکورن‌ها معمولاً با چالش‌هایی مثل مدل کسب‌وکار ناپایدار، فرسایش سرمایه، بحران‌های مدیریتی یا رقابت شدید دست‌وپنجه نرم می‌کنند. تنها درصد کوچکی از آنها می‌توانند مسیر رشد را ادامه دهند و به دکاکورن تبدیل شوند. در این میان، مسئله «زمان» و «مقیاس» دو عامل کلیدی است. هرچه استارتاپ سریع‌تر بتواند مقیاس‌پذیری خود را ثابت کند، شانسش برای بقا و صعود بیشتر می‌شود.

موضوع دیگری که در مورد این طبقه‌بندی‌ها اهمیت دارد، ماهیت غیربورسی آنهاست. این شرکت‌ها پیش از ورود به بازار سرمایه به چنین ارزش‌گذاری‌هایی دست می‌یابند، یعنی پیش از آنکه تحت نظارت و شفافیت کامل قرار گیرند. این نکته باعث شده برخی منتقدان نسبت به حبابی‌بودن ارزش آنها هشدار دهند، اما در عین حال از جذابیت و شوق سرمایه‌گذاران برای یافتن «یونیکورن بعدی» چیزی کم نمی‌کند.

از سوی دیگر، بازار‌های نوظهور در سال‌های اخیر تلاش کرده‌اند نسخه‌های بومی‌شده‌ای از این مدل‌ها خلق کنند. در هند، استارتاپ‌هایی مثل Flipkart و BYJU’s به یونیکورن‌هایی تبدیل شدند که نه‌تنها پاسخگوی نیاز بازار داخلی بودند، بلکه جذابیت بین‌المللی هم پیدا کردند. همین اتفاق در آمریکای لاتین با Rappi و در آفریقا با Flutterwave نیز رخ داده است.

با این‌حال، حضور در باشگاه یونیکورن‌ها الزاماً به‌معنای موفقیت پایدار نیست. شرکت‌هایی مانند WeWork که زمانی ارزش‌گذاری نجومی داشتند، بعد‌ها به دلیل مشکلات ساختاری و اشتباهات مدیریتی سقوط کردند. این نشان می‌دهد که صرف رسیدن به یک عدد میلیاردی، ضامن بقای استارتاپ نیست. آنچه اهمیت دارد، توانایی تبدیل این ارزش اسمی به یک مدل کسب‌وکار پایدار، متنوع و مبتنی بر ارزش واقعی است.در نهایت، این طبقه‌بندی‌ها (یونیکورن، دکاکورن، هکتاکورن) نه صرفاً برای سنجش ثروت، بلکه برای سنجش قدرت تخیل و ظرفیت تحول در اقتصاد نوین به‌کار می‌روند. آنها نشان می‌دهند که یک ایده ساده می‌تواند، در صورت اجرای درست، به مجموعه‌ای با نفوذ جهانی تبدیل شود. اما در دل این مسیر، ریسک‌هایی نهفته است که تنها آن دسته از استارتاپ‌ها می‌توانند از آن عبور کنند که علاوه بر هوش تجاری، توان تاب‌آوری در برابر پیچیدگی‌های رشد را هم داشته باشند.

ارسال نظرات
کیان طلا
x