
هیاهو برای هیچ/ سرمایهگذاریهای جعلی در اکوسیستم استارتاپی ایران

در سالهایی که واژه «استارتاپ» در فضای رسانهای ایران به ابزاری برای خودنمایی، جذب حمایت یا پنهانکردن ناکارآمدیها تبدیل شده، بررسی دقیق اکوسیستم استارتاپی ایران نشان میدهد اغلب آنچه سرمایهگذاری معرفی شده، چیزی جز تبلیغ، اغراق یا حتی فریب نبوده است. در این گزارش، به سراغ پروندههایی میرویم که زیر پوست اکوسیستم استارتاپی ایران، ردپای سرمایهگذاریهای جعلی و ارزشگذاریهای ساختگی را به جا گذاشتهاند؛ پدیدهای که نهتنها اعتماد عمومی را خدشهدار کرده، بلکه آینده جذب سرمایه واقعی در کشور را به چالش کشیده است.
اقتصادآنلاین، مهرین نظری: در اکوسیستم استارتاپی ایران، اعلام جذب سرمایه معمولاً با تیترهایی هیجانانگیز همراه است: «استارتاپ ایکس موفق به جذب ۳۰ میلیارد تومان سرمایهگذاری شد» یا «استارتاپی دیگر یونیکورن شد». اما کمتر رسانهای به بررسی صحت این اخبار میپردازد. بسیاری از این سرمایهگذاریها صرفاً تعهدنامهای بین دو طرف بوده که هرگز به پرداخت نقدی منجر نشده است. برای نمونه، در سال ۱۴۰۱، یکی از پلتفرمهای آموزش آنلاین اعلام کرد که ۲۰ میلیارد تومان سرمایه جذب کرده، اما در بررسیهای بعدی مشخص شد تنها یک سوم این مبلغ بهصورت واقعی پرداخت شده و مابقی آن صرفاً "اعتبار تبلیغاتی" بوده است. این دروغ سفید نهتنها کسبوکار را بزرگتر از آنچه هست نشان میدهد، بلکه بستر را برای فریب سرمایهگذاران دیگر نیز فراهم میکند.
در مقایسه با سال ۱۴۰۰، تعداد سرمایهگذاریهای اعلامشده در اکوسیستم استارتاپی ۳۸ درصد افزایش یافت، اما ارزش واقعی پرداختشده در همان سال حدود ۴۵ درصد کاهش داشت. این شکاف عمیق نشان میدهد که «نمایش سرمایهگذاری» جایگزین «سرمایهگذاری واقعی» شده است.
سکوت ناظران، سقوط سرمایهگذاری واقعی در اکوسیستم استارتاپی
چرا نهادهای نظارتی، رسانهها و حتی شتابدهندهها در برابر این سرمایهگذاریهای جعلی سکوت کردهاند؟ یکی از دلایل، نبود شفافیت و چارچوب قانونی در گزارشدهی مالی استارتاپهاست. اکوسیستم استارتاپی ایران همچنان فاقد مکانیزمهای استاندارد برای افشای اطلاعات مالی، ارزیابی ارزشگذاری یا تأیید قراردادهای سرمایهگذاری است.
در کشورهای توسعهیافته، گزارش سرمایهگذاری باید توسط حسابرسان مستقل بررسی و تأیید شود. اما در ایران، یک فایل پاورپوینت و چند صفحه پروپوزال اغلب کافی است تا استارتاپی بهظاهر میلیوندلاری، ارزشگذاری خیالی پیدا کند. این بینظارتی باعث شده برخی از استارتاپها نهتنها با سرمایهگذاری واقعی توسعه نیابند، بلکه پس از چند ماه، به دلیل عدم تحقق منابع مالی، به تعطیلی کشیده شوند.
یک مثال روشن، استارتاپی در حوزه فینتک بود که در سال گذشته با تبلیغات وسیع اعلام کرد ۵۰ میلیارد تومان سرمایهگذاری جذب کرده است. اما در بررسیهای بعدی مشخص شد نهتنها پرداختی صورت نگرفته، بلکه سرمایهگذار اعلامشده نیز هیچگونه تأییدیهای بر این مشارکت ارائه نکرده و در واقع با هدف «برندسازی» و نه توسعه واقعی، این همکاری اعلام شده بود.
اعتماد از دست رفته، اکوسیستم استارتاپی خسته و سرمایهگذاری بیجان
سرمایهگذاری در استارتاپها، بیش از آنکه صرف تزریق پول باشد، بازی اعتماد است. اما اکنون، اکوسیستم استارتاپی ایران در حال از دست دادن همین اعتماد حیاتی است. سرمایهگذاران واقعی دیگر به راحتی به گزارشها و اعلامیهها اعتماد نمیکنند. بسیاری از آنها، از جمله تعدادی از صندوقهای جسورانه وابسته به بخش خصوصی، در سال ۱۴۰۲ اعلام کردند که «تا زمان شفافسازی و احراز واقعیبودن عملکرد مالی استارتاپها» سرمایهگذاری جدیدی انجام نمیدهند.
بر اساس بررسیهای میدانی، در سال گذشته تنها ۱۴ مورد سرمایهگذاری تأییدشده با پرداخت واقعی بیش از ۱۰ میلیارد تومان در اکوسیستم استارتاپی ایران رخ داده، در حالیکه بیش از ۶۰ اعلامیه جذب سرمایه منتشر شده است. این یعنی حدود ۷۵ درصد از آنچه رسانهای میشود، یا تحقق نیافته یا شدیداً اغراقآمیز بوده است.
از سوی دیگر، تأثیر قیمت دلار را نیز نباید نادیده گرفت. در سال ۱۴۰۱، نرخ دلار حدود ۳۲ هزار تومان بود، اما اکنون در آستانه ۱۰۰ هزار تومان قرار دارد. این جهش، عملاً ارزش ریالی سرمایهگذاریهای داخلی را به نصف رسانده و هزینههای عملیاتی استارتاپها را دو برابر کرده است. در نتیجه، حتی اگر سرمایهگذاری واقعی انجام شود، دیگر بهاندازه کافی کارآمد نیست و پاسخگوی نیازهای رشد استارتاپ نخواهد بود.
اکوسیستم استارتاپی ایران نیاز به خانهتکانی دارد. برای نجات سرمایهگذاری در اکوسیستم استارتاپی ایران، باید ابتدا با فانتزیهای رسانهای خداحافظی کرد. نهادهای دولتی، صندوقهای سرمایهگذاری، رسانهها و حتی خود مؤسسان استارتاپها باید بهجای خلق شایعه و عددسازی، شفافیت، صداقت و ارزیابی مستقل را در اولویت قرار دهند.
اگر این اصلاحات ساختاری صورت نگیرد، نهتنها سرمایهگذاران داخلی از این فضا خارج میشوند، بلکه امکان جذب سرمایهگذاری خارجی نیز برای همیشه از بین خواهد رفت. اکوسیستم استارتاپی ایران نیازمند بازسازی اعتماد است، اعتمادی که تنها از مسیر شفافیت و صداقت قابل بازگشت است؛ و تا آن زمان، شاید تیترهای هیجانانگیز درباره سرمایهگذاری، چیزی بیش از یک «هیاهو برای هیچ» نباشند.