شکست پروژه بارورسازی ابرها در ایران / باید منتظر ابر بارانزا باشید!

در اوج بحران کمآبی که سدها را تا مرز خالی شدن پیش برده است، «بارورسازی ابرها» دوباره به عنوان ناجی اضطراری مطرح شده است. اما آیا این رویکرد، آخرین امید علمی برای رهایی از خشکسالی است، یا صرفاً «مدیریت نمادین» و مسکّنی کوتاهمدت برای پوشاندن ضعفهای ساختاری در مدیریت منابع آبی کشور؟ این گزارش به کالبدشکافی علمی و مدیریتی این پروژه پرمناقشه میپردازد.
به گزارش اقتصادآنلاین، بحران کمآبی در ایران به مراحل بحرانی رسیده و سدها با کمترین حجم ذخیره مواجه هستند. گزارشهای اخیر نشان میدهند که بسیاری از سدهای کشور با ظرفیتی کمتر از ۲۰ درصد فعالیت میکنند، که این وضعیت نه تنها تأمین شرب مردم را به خطر انداخته، بلکه صنعت و کشاورزی را نیز در آستانه فروپاشی قرار داده است. در این شرایط، موضوع بارورسازی ابرها مجدداً در صدر اخبار قرار گرفته است. دولت و مسئولان منابع آب با تبلیغات گسترده، این روش را به عنوان یک راهحل سریع و کارآمد برای جبران کمبود بارندگیهای چند سال اخیر معرفی کردهاند.
این گزارش به بررسی عمیق این پرسش میپردازد که آیا بارورسازی ابرها واقعاً راهکاری علمی، پایدار و مؤثر برای مقابله با بحران آب در مقیاس ملی است یا صرفاً مُسکنی کوتاهمدت و نمادین برای پوشاندن ضعفهای ساختاری و مدیریتی عمیق در مدیریت منابع آبی کشور محسوب میشود. تحلیلهای علمی و تجربی نشان میدهد که اتکا به این روش بدون توجه به اصول بنیادین مدیریت آب، تنها منجر به هدر رفتن منابع میشود.
سابقه و مناقشه علمی در حوزه بارورسازی ابرها
موضوع بارورسازی ابرها (Cloud Seeding) از دهه ۱۳۷۰ شمسی در ایران مطرح شده و در دولتهای مختلف، اعتباراتی برای اجرای آن در نظر گرفته شده است. با این حال، این روش همواره میان متخصصان هواشناسی، اقلیمشناسان و مدیران منابع آب محل مناقشه جدی بوده است.
دیدگاه موافقان: ابزاری برای تقویت بارشهای محلی
موافقان بارورسازی ابرها، که عمدتاً در میان سازمانهای مرتبط با اجرای این طرحها قرار دارند، این روش را یک ابزار کمکی علمی برای افزایش بارش در مناطق خشک و نیمهخشک کشور میدانند. آنها استدلال میکنند که با تزریق مواد شیمیایی مانند یدید نقره (AgI) به ابرهای مناسب، میتوان تعداد بلورهای یخی را افزایش داده و نرخ بارش را تا حد مشخصی بهبود بخشید. هدف اصلی آنها فعالسازی پتانسیل بارشزایی ابرهایی است که به دلیل شرایط جوی نامساعد، قادر به تخلیه بارش کافی نیستند.
دیدگاه مخالفان: هزینهبر و فاقد اثر معنادار در مقیاس کلان
منتقدان علمی این رویکرد، که اغلب اساتید دانشگاهی و پژوهشگران ارشد هواشناسی هستند، تأکید دارند که اثرگذاری این سیاست در مقیاس ملی و برای مقابله با پدیدهای چون خشکسالی چندساله، بسیار ناچیز است. دلایل اصلی مخالفت آنها شامل موارد زیر است:
هزینههای بالای عملیاتی
هزینههای مربوط به تجهیز هواپیماها یا مولدهای زمینی، مواد شیمیایی و نیروی انسانی متخصص، در مقابل بازدهی اثباتنشده، توجیه اقتصادی ندارد.
وابستگی شدید به شرایط اقلیمی مناسب
.بارورسازی نیازمند شرایط خاص ابر و رطوبت است که در بیشتر مناطق مرکزی و شرقی ایران به ندرت محقق میشود
نبود شواهد آماری قطعی
.هیچ مطالعه بلندمدت و مستقل، نتوانسته است به طور قطع ثابت کند که میزان افزایش بارش ناشی از دخالت انسانی، از خطای طبیعی نوسانات جوی قابل تفکیک است
موضع رسمی دولت و انتظار عمومی: تبلیغ راهحل اضطراری
در مهر ماه سال جاری، عباس علیآبادی، وزیر نیرو، اظهار داشت که در صورت فراهم شدن شرایط جوی و “آمدن ابر بارانزا”، عملیات بارورسازی ابرها به صورت گسترده اجرا خواهد شد. وی با ابراز امیدواری، اعلام کرد که مردم انتظار دارند آثار این عملیات را در ماههای آبان و آذر مشاهده کنند.
این اظهارات در حالی بیان شد که کشور در یکی از خشکترین دهههای تاریخ معاصر خود قرار دارد و ذخایر سدها به شدت کاهش یافته است. این رویکرد نشاندهنده تداوم یک الگوی مدیریتی واکنشی (Reactive Management) در بخش آب است. به جای سرمایهگذاری بر روی راهکارهای بنیادی مانند اصلاح الگوهای مصرف، بازچرخانی آب، و اصلاح زیرساختهای هدردهنده، دولت بار دیگر به «معجزه جوی محدود» متوسل شده است. این تبلیغات، انتظارات عمومی را به شدت افزایش میدهد و در صورت عدم تحقق بارشهای مورد انتظار، منجر به سرخوردگی بیشتر مردم خواهد شد.
فقدان نتایج قابل اثبات علمی و تناقض آماری
وزارت نیرو در گزارشهای فصلی خود ادعا میکند که میزان افزایش بارشها پس از عملیات بارورسازی در برخی پروژهها به ۱۰ تا ۲۰ درصد رسیده است. با این حال، این ارقام توسط متخصصان ارشد هواشناسی کشور به شدت زیر سؤال برده شده است:
۱. عدم توانایی در حل خشکسالی (مقیاس ملی)
صادق ضیائیان، رئیس مرکز ملی پیشبینی و مدیریت بحران مخاطرات هوا، به صراحت اعلام کرده است که بارورسازی ابرها راهکاری برای حل مشکل خشکسالی در سطح کشور نیست. هیچ کشوری نتوانسته مشکل خشکسالی خود را صرفاً با بارورسازی ابرها حل کند. این کار یک راهکار عمومی نیست و تنها برای گستره محدودی مانند عملیات روی یک سد قابل قبول است.
وی اشاره میکند که در شرایطی که میزان کاهش بارش ناشی از خشکسالی در برخی مناطق به ۳۰ تا ۴۰ درصد میرسد، افزایش ۱۰ درصدی بارشهای محلی، تأثیری در جبران کمبود کلی نخواهد داشت.
۲. تأثیر محدود و کوتاهمدت
احد وظیفه، مسئول مرکز ملی پایش خشکسالی، تأکید میکند که بارورسازی باید تنها به عنوان ابزاری محدود و کمکی در مدیریت منابع آب دیده شود، نه راهحلی قطعی و اساسی. این روش صرفاً میتواند بخشی از بارش موجود در یک ابر را «تسریع» کند، نه اینکه آب جدیدی به چرخه اضافه نماید.
۳. محدودیتهای فنی و شیمیایی عملیات
نیما فرید مجتهدی، متخصص آب و هواشناسی، محدودیتهای فنی را عامل اصلی ناکارآمدی این پروژه در ایران میداند:
نیاز به ابرهای ناپایدار
بارورسازی مؤثر نیازمند اقیانوس وسیعی از ابرها با دما و رطوبت خاص در ارتفاعات مشخص است. در بسیاری از مناطق مرکزی و شرقی ایران، ابرهای موجود یا بسیار رقیق هستند یا از نوع سرد و کمرطوبت.
تأثیر محلی و لحظهای
اثر این عملیات پس از تزریق مواد شیمیایی (معمولاً ظرف چند ساعت) ظاهر شده و تنها محدود به منطقهای کوچک در دامنه کوه یا حوضه آبریز یک سد است. این تأثیر، هیچ ربطی به بهبود وضعیت آبخوانها در مناطق دشت ندارد.
تحلیل تأثیر واقعی در مقیاس ملی: یک قطره در اقیانوس خشکسالی
برای درک بهتر ناکارآمدی این روش در بحران فعلی، باید مقایسهای بین نیاز واقعی کشور و توانایی بارورسازی انجام داد.
ایران سالانه به طور متوسط حدود ۲۵۰ میلیارد مترمکعب (BCM) بارندگی دریافت میکند. با این حال، بیش از ۷۰ درصد این میزان به دلیل شرایط اقلیمی گرم و خشک و همچنین تبخیر شدید، عملاً از دسترس خارج میشود. منابع آبی باقیمانده نیز به دلیل مدیریت نامناسب یا سدسازیهای خارج از ظرفیت، هدر میروند.
اگر فرض کنیم بارورسازی ابرها بتواند به طور مداوم و در تمام مناطق تحت عملیات، ۱۰ درصد بارشهای آن مناطق را افزایش دهد، در مقابل کاهش ۳۰ تا ۴۰ درصدی بارش ناشی از تغییرات اقلیمی و خشکسالی، تأثیر کلی آن بر ذخایر استراتژیک کشور بسیار ناچیز و در حد چند دهم درصد کل منابع آب ورودی خواهد بود. این میزان افزایش، قادر به جبران کسری سالهای اخیر نیست و تنها میتواند به عنوان یک اقدام تبلیغاتی در نظر گرفته شود.
مسئله زیرساختها: هدر رفتن باران ذخیرهنشده
بزرگترین مشکل مدیریت آب ایران، نه کمبود مطلق بارش، بلکه ناتوانی در جمعآوری، نگهداری و استفاده مؤثر از بارشهایی است که در مقاطع زمانی کوتاه رخ میدهد. تمرکز بر بارورسازی، توجه را از این معضلات حیاتی منحرف میکند:
۱. هدر رفتن رواناب در مناطق مستعد
مناطقی مانند سیستانوبلوچستان که دولت اعلام کرده هدف اصلی بارورسازی هستند، در مقاطع کوتاهی شاهد بارشهای موسمی شدید هستند. اما به دلیل فقدان کامل زیرساختهای لازم:
- عدم وجود سدهای کوچک محلی (Check Dams): سیلابهای ناگهانی سرازیر شده و فرصت نفوذ به سفرههای زیرزمینی را از دست میدهند.
- تبخیر سریع: آبهای سطحی به سرعت تبخیر شده و در بهترین حالت به دریاچههای شور داخلی (مانند هامون) میریزد که هیچ ارزش مصرفی ندارد.
۲. فرسودگی شبکههای توزیع و انتقال
در بسیاری از مناطق شهری و روستایی، شبکههای آبرسانی فرسوده هستند و نرخ تلفات آب در بخش توزیع از ۲۰ تا ۴۰ درصد متغیر است. یعنی هر قطره آبی که با زحمت بارور شده و به سد رسیده، در مسیر انتقال به مصرفکننده نهایی، به هدر میرود.
۳. برداشت بیرویه و حکمرانی ضعیف در کشاورزی
بیش از ۹۰ درصد مصرف آب کشور در بخش کشاورزی است. اصلاح الگوی کشت، جایگزینی محصولات آببر، و نصب کنتورهای هوشمند بر چاههای عمیق، اقدامات اساسیتری هستند تا اینکه وقت و هزینه صرف تلاش برای افزایش مصنوعی چند درصدی بارش شود.
مدیریت نمادین به جای مدیریت منابع پایدار
پروژه بارورسازی ابرها در ایران، متأسفانه بیش از آنکه یک سیاست علمی و مبتنی بر شواهد باشد، به نماد «مدیریت نمادین» و «راهحلهای نمایشی» در بخش آب تبدیل شده است. این تلاشها بیشتر برای پاسخگویی به نیازهای کوتاهمدت افکار عمومی و توجیه عدم اجرای اصلاحات ساختاری دشوار، مورد استفاده قرار میگیرد.
اتکا به دادههای غیرشفاف، مدلهای هواشناسی محدود و برآوردهای غیرقابل اثبات علمی در این حوزه، منابع مالی اندک کشور را به مسیرهایی غیرمولد هدایت میکند. در غیاب دادههای شفاف و آزمایشهای کنترلشده، هرگونه ادعای افزایش بارش ۱۰ تا ۲۰ درصدی، باید با تردید جدی نگریسته شود.
راهکار اصلی برای برونرفت از بحران آب در ایران، اقدامات زیر است:
- اصلاح ساختاری مصرف: تدوین برنامه ملی برای کاهش مصرف آب در بخش کشاورزی و تغییر الگوی کشت سنتی.
- سرمایهگذاری بر زیرساختها: تکمیل شبکههای جمعآوری آبهای سطحی (سدهای کوچک، آببندها) و ترمیم شبکههای توزیع شهری و روستایی.
- استفاده از روشهای نوین: سرمایهگذاری واقعی بر شیرینسازی آب دریا (برای مناطق ساحلی) و مدیریت هوشمند منابع زیرزمینی.
تا زمانی که این اصول بنیادین رعایت نشود، ایران باید همچنان منتظر «ابر بارانزا» بماند و امید داشته باشد که معجزات جوی محدود بتواند ضعفهای عظیم مدیریتی را جبران کند؛ امری که در تاریخ اقلیمشناسی جهان سابقه نداشته است.